با آنکه بگذشت از فلک این ناله و افغان ما
آن دلبر بیدادگر، نشنید یکره داد ما
با آنکه عمری از وفا در یاد توما بوده ایم
روزی نکردی از وفا ای بی وفاتو یاد ما
کاری نمی آید ز ما جز عشق از زاهد برو
جز عشق خوبان کرده کی تعلیم ما استاد ما
در کنج هجران در غمت عمری بسر بردیم لیک
جانان نکردی شاد تو یکره دل ناشاد ما
چون منصب مجنون بمن شد منتقل در ملک عشق
آینده عشاق جهان بهر مبار کباد ما
زینسان که میگرییم ما، تیمور شاه بی روی او
از پا درآرد عاقبت، این سیل خون بنیاد ما