به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

تیمورشاه درانی

تیمورشاه درانیغزل هاغزل 83: هنگام گل و فصل بهار است ببینید

1810عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هنگام گل و فصل بهار است ببینید

در جلوه بهرجا رخ یار است ببینید

امروز قبا در برآن قامت رعنا

رنگین بنظر چونگل ناراست ببینید

پرسید که تیغ نگهش قصد که دارد

مژگان درازش بچه کار است ببینید

چون برق بسامان من آتش زد و بگذشت

برتوسن گل رنگ سوار است ببینید

بخت من سوداز ده چون طرۀ خوبان

تاریک سیه چون شب تار است ببینید

چون شاخ گل تازه بود در نظر امروز

رنگین ز حنا دست نگار است ببینید

تیمور ز بهر نگه وعدۀ دیدار

در کوی بتان با تن زار است ببینید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1غزل 82: بدلم گر ز دل سخت تو راهی باشد 2غزل 83: هنگام گل و فصل بهار است ببینید 3غزل 84: خورشید خجل از رخ نیکوی تو باشد 4غزل 85: تخم گل و ریاحین، تا بر زمین نهادند 5غزل 86: زمستان کابل 6غزل 87: زمستان کابل 2 7غزل 89: در دل گذشت یاد لبت شد دهان لذیذ 8غزل 90: میسوزم و در گریه ام، چون شمع هرشب تا ...9غزل 91: میسوزم و میگریم از هجر تو هر شب تا سح ...10غزل 92: نبود بخوبی در جهان، همچون تو دلدار دگ ...11غزل 93: خواهی که دل زما ببری دل زما مبر 12غزل 94: طاق ابروی تو باشد قبلۀ اهل نیاز 13غزل 95: خیال وصل تو از دل نمیرود هرگز 14غزل 96: جان ما را اینقدر در هجر خود جانان مسو ...15غزل 97: روی جانان در نظر خورشید تابانست بس 16غزل 98: آنشکر لب به شکر خنده و حرف و سخنش 17غزل 99: شود آن لاله رخ چون سوسنی پوش 18غزل 100: میکند در مجلس امشب دلبر جانانه رقص 19غزل 101: میکنم احوال دل را اندکی با یار عرض 20غزل 102: بهار چهرۀ او گشت تا خزان از خط 21غزل 103: اهل دنیا را بکام از لذت دنبا چه حظ 22غزل 104: دارم از هجر تو در سر آتش سوزان چه شم ...23غزل 105: گذشت عمر و نشد کام دل تمام، دریغ!24غزل 106: جلوه گرشد خط بگرد چهرۀ دلدار حیف 25غزل 107: تاب تنهایی بسیار ندارد عاشق 26غزل 108: گشته اند از جور گردون گلرخان پنهان ب ...27غزل 109: استم از تنهایی خود تنگ دل 28غزل 110: گرفت شعله ز عکس رخت چراغ بدل 29غزل 111: دل از ستم ربود آنشوخ بی پروای جاهل 30غزل 112: در چمن وصف تو میگوید لب خندان گل 31غزل 113: گذشتی از نظر ای سرو ناز چون بت غافل 32غزل 114: مردم چشم ترا صید نه بادام کنم 33غزل 115: هر قدم ساخته پا بوس تو احرام کنم 34غزل 116: هرقدم ساخته پا بوس تو احرام کنم 35غزل 117: من نه آنم که دمی ترک می و جام کنم 36غزل 118: کی توانم که دمی بی رخت آرام کنم 37غزل 119: کی توانم بفراق تو که آرام کنم 38غزل 120: سرقدم ساخته پابوس تو احرام کنم 39غزل 121: هرگه که بزم وصل ترا یاد میکنم 40غزل 122: ای مه چو مهمانم شوی، جانرا بقربانت ک ...41غزل 123: شکوه دارم ز هجران تو آخر چون کنم 42غزل 124: دل چه باشد که فدایت من دلگیر کنم 43غزل 125: بی اختیار هر نفست یاد میکنم 44غزل 126: دورم از دولت دیدار تو جانان چکنم 45غزل 127: نفس بیاد تو از سینه میرود چکنم 46غزل 128: گاهی صفتی از لب شیرین تو گویم 47غزل 129: تا حال دل بآن گل بی خار گفته ایم 48غزل 130: تا ازان لبهای شیرین من جدا افتاده ام 49غزل 131: از غم آن طرۀ پر چین بتاب افتاده ام 50غزل 132: نه وصل تو قانع نی بهجران طاقتی دارم 51غزل 133: ز داغ فرقتت در سینه آه آتشین دارم 52غزل 134: بیا بیا که بسی زار در فراق توایم 53غزل 135: فغان که بیکس و بیمار در فراق تو ایم 54غزل 136: هر جا که بوده ام بخیال تو بوده ام 55غزل 137: شب تا بسحر گرد سر کوی تو بودم 56غزل 138: تا در نظر رخ تست، روی در نه بینم 57غزل 139: دور از تو چون تو خود را، ای سیمبر نه ...58غزل 140: ز رشک مدعی ای ماه ترک کوی تو کردم 59غزل 141: ز دست رفت دلم تا نظر بروی تو کردم 60غزل 142: آنکه بود از ستم دوري او هجرانم 61غزل 143: گر چه بر در گهت افتاده بروی خاکم 62غزل 144: مبادا دور تصویر تو از بتخانۀ چشمم 63غزل 145: بدام زلف خوبان مبتلا گشتم ندانستم 64غزل 146: دوش از غم دمی نیار میدم 65غزل 147: تا که پیدا شده از زلف تو سودا بسرم 66غزل 148: عالم بود از رابطۀ ذات تو قائم 67غزل 149: دیدۀ غیر برخسار تو دیدن ندهم 68غزل 150: بود چون شمع سوزان در فراقت چشم گریان ...69غزل 151: چشم ما سوی تو و چشم تو بسوی دیگران 70غزل 152: چون گل رخسار تو نشگفته گل در بوستان 71غزل 153: چون رخ زیبای تو کی گل دمید از بوستان 72غزل 154: آتش شعلۀ رخسار تو سوزد دل من 73غزل 155: مشعل آه ز هجرت چو فروزد دل من 74غزل 156: حلقۀ گوش اثر دست دعای دل من 75غزل 157: دیدم شگفته روی تو، پیوسته چون گل در ...76غزل 158: بر نخیزم از سر کوی تو ای جانان من 77غزل 159: خواهم همیشه کوی ترا جای خویشتن 78غزل 160: آمدی دل ز برم رفت، زمانی بنشین 79غزل 161: گیرم که شد فرش رهت این جان غم فرسای ...80غزل 162: این سینه روزن، روزن است، از سوزن مژگ ...81غزل 163: شد غبار سرمه در چشمم خط ریحان تو 82غزل 164: ایکه ما را کشته ناز خنجر مژگان تو 83غزل 165: گشته ام من خوشه چین خرمن احسان تو 84غزل 166: مائل شده تا چشم من ، با آن قد رعنای ...85غزل 167: مرغ دل بی بال و پر افتاده تا در دام ...86غزل 168: خون شد بتا دلم بامید وفای تو 87غزل 169: هرگز ندارد در چمن، گل آب و رنگ و بوی ...88غزل 170: بر دیده ام یکدم نشین تا سیر بینم روی ...89غزل 171: سازند ز برگ گل اگر پیرهن تو 90غزل 172: روم چگونه بگلگشت گلستان بیتو 91غزل 173: فغان که برلبم از غم رسیدن جان بیتو 92غزل 174: در دیده جا گرفتی بجای دگر مرو 93غزل 175: ای حاصل از تو نور نظر از نظر مرو 94غزل 176: دیده ام یار پسندیده بتی جار ابرو 95غزل 177: آن راز نهانی بکه گویم تو بگو 96غزل 178: رازیکه میان من و تو بود بگو 97غزل 179: گر من غم دل با تو نگویم بکه گویم توب ...98غزل 180: داشت تا پیک صبا راه میان من و تو 99غزل 181: بیا سوی من ای سرو روان آهسته آهسته 100غزل 182: تا دلربای من زبر من جدا شده 101غزل 183: ای محو ماه رویت هر دم هزار دیده 102غزل 184: کی با دو دیده سیرت، کس ای نگار دیده 103غزل 185: چشمم از گریه چنان قطرۀ خون باریده 104غزل 186: شکر لب و شیرین دهن و شهد زبانی 105غزل 187: شیرین دهن، پسته لب و چرب زبانی 106غزل 189: غنچه لب و پسته دهن و شهد زبانی 107غزل 190: ای تازه جوان نیست بمثل تو جوانی 108غزل 191: چشمم به چشمت چشم تو، گشته دچار دیگری 109غزل 192: هم بیقرارت گشته ام هم دلفگارت 110غزل 193: ای دل ز درد عشق که بود اینچنین که دو ...111غزل 194: بردیده ام ای نور بصر گر بنشینی 112غزل 195: هرگز نتوان یافتنم پیش تو راهی 113غزل 196: چسازم باغم خورشید روی ماه سیمایی 114غزل 197: واقف درد دل و دانای راز من تویی 115غزل 198: نمیدانم چه بد کردم ، زمن قطع نظر کرد ...116غزل 199: دور مشو زمن دمی ، بهر خدا جگی جگی 117غزل 200: در مجلس عاشقان آشوب دل و دینی 118غزل 201: سوی من ای شۀ خوبان تو اگر باز آیی 119غزل 202: تابکی مست و می و باده غفلت باشی 120غزل 203: وه چه پر عشوه و پر ناز و خدنگ اندازی 121غزل 204: شوخ غارتگر و بیباک و سرا پا نازی 122غزل 205: دل من چند بآیین جفا آزاری 123غزل 206 : سپردم دل بدست ظالم شوخ ستم گاری | غ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ