برابر با تو کس در دلبری نیست
گدایی را به سلطان همسری نیست
تویی سرخیل مجموع نیکویان
بمانند تو در خوبی پری نیست
سرم را گر ز تن برداری با تیغ
برون کی گردد عشقت سرسری نیست
نگین حلقۀ چشمم مهیا ست
با نگشت تو گر انگشتری نیست
ستم بر مردمان زیر دستان
طریق دستگاه سر و ری نیست
ندارد لذتی در کام مستان
لب کز پان و می نیلوفری نیست
شاه تیمور مانند رخ او
بگردون آفتاب خاوری نیست