کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کی توانم بفراق تو که آرام کنم

    شب بصبح آرم و صبحم بچه سان شام کنم

    کو کبوتر که برد جانب تو نامه من

    قاصدی کو که غم دل بتو پیغام کنم

    شب هجر آمد و شد نوبت آه و افغان

    من هم اسباب تو ای گریه سرانجام کنم

    دوستان می بکشند از پی خوشحالی من

    من هم از خون جگر جرعه یی در کام کنم

    جان بلب آمد و لب بر لب من نه ایدوست

    تا دمی آب حیات از لب تو وام کنم

    کارم از فتنۀ چشم تو شد آشفته چنین

    شکوه یی بهرچه از گردش ایام کنم

    شب هجر تو چو بر بستر غم افتادم

    ناله نگذاشت که من ساعتی آرا کنم

    نکنم توبه من از عشق بتان ای ناصح

    خویشتن را بجهان بهر چه بدنام کنم

    شاه تیمور چو در هجرم و دارم امید

    که می لعل لبش در قدح و جام کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha