استم از تنهایی خود تنگ دل
زود تر سویم بیا ای سنگدل
تا ز وصلت یک زمان خرم شوم
آرزوی وصل او دارم بدل
برده یی از من قرار و صبرو هوش
داغ ها از عشق تو دارم بدل
گر ز روی لطف بنوازی مرا
میکنم بهرت نثار جان ودل
گفته ام با آن صنم تیمور شاه
باختم در راه عشقت دین و دل