چون رخ زیبای تو کی گل دمید از بوستان
چون قد رعنای تو کی رست سرو از گلستان
بیتو بودن یک نفس نا خوشتر از آب حیات
با تو یک دم زیستن خوشتر ز عمر جاودان
یاد آن شب ها که تو محمل نشین بودی به من
در پیت بودم سگ دنباله گرد کاروان
قامتت سرو است لیکن غیرت سرو چمن
عارضت ماه است لیکن رشک ماه آسمان
جانم از شوق شهادت دم بدم آمد بلب
چون بقصد کشتن من تیغ بندی برمیان
نه ز تو باری ببینم نه ز گردون یاوری
نالم از جور تو جانا یا ز دور آسمان
در فراقت تا بکی باشد غمین تیمور شاه
مدعی تا چند باشد از وصالت شادمان