ما برفتیم بزلفت دل ما میماند
دل ما بستۀ زنجیر بلا میماند
کام نا داده مرو از برم بهر خدا
آرزویت بدل ای بت بخدا میماند
کی بزنجیر توان داشت نگاهش یکدم
چون ز رلفت دل دیوانه جدا میماند
به تماشای بهشتم ببرد گر رضوان
در دلم حسرت آن حور لقا میماند
بی تو ای گل دل من در قفس تن ماندم
همچو آن مرغ که بی برگ و لوا میماند
پیش خورشید رخت مهر بود ذره مثال
بمۀ روی تو خورشید کجا میماند
چون ز کوی تو بحسرت شۀ تیمور رود
پی دیدار تو رویش بقفا میماند