شب تا بسحر گرد سر کوی تو بودم
فریاد کنان در طلب روی تو بودم
آن وقت که مجنون نظری داشت به لیلی
من در طلب سلسلۀ موی تو بودم
دیوانه و سر گشته و سود از ده دیشب
در فکر خم طرۀ گیسوی تو بودم
قمری بچمن مایل سرو و من حیران
محو روش قامت دلجوی تو بودم
هر لحظه بهر خانه بآئین گدایان
دایم بسراغ رخ نیکوی تو بودم
هرکس بچمن مست ز پیمانۀ گل شد
من مست ازان نرگس جادوی تو بودم
تیمور چه خوش گفت که ای قبلۀ دلها
پیوسته ز دل طالب ابروی تو بودم