سرقدم ساخته پابوس تو احرام کنم
چند در دست صبا بوسه به پیغام کنم
همچو سیماب شب و روز ندارم آرام
در آغوش ترا گیرم و آرام کنم
بخیال رخ گیسوی تو ای راحت جان کنم
شام را صبح کنم صبح شود شام کنم
دهن معجزه پیر ای ترا میخواهم
غنچه گلبن گلرا ز جنان نام کنم
محتسب منع مرا میکنی از باده چرا
کی توانم بخدا ترک می و جام کنم
بیخبر میشوم آنوقت ز خود تیمور شاه
یاد گاهی که ازان لعل می آشام کنم