سوی من ای شۀ خوبان تو اگر باز آیی
نکنم گریه بهجران تو اگر باز آیی
از تنم جان ز غم عشق تو بیرون شده است
باز آید به تنم جان تو اگر باز آیی
رفتی از پیش من ای خسرو خوبان ز غمت
نکنم ناله و افغان تو اگر باز آیی
شده ام بیتو بتا بی سرو سامان لیکن
باز یابم سرو سامان تو اگر باز آیی
رفتی از پیش من غمزده با ناز و عتاب
چه شود سوی غریب ام تو اگر باز آیی
به غضب رفته یی از پیش من و من ز غمت
نزنم چاک گریبان تو اگر باز آیی
رفتی و غنچه ز غم شد دل شاه تیمور
بشگفد چون گل خندان تو اگر باز آیی