کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رخت ز تاب می ناب تا که تاب گرفت

    ز شرم پر تو حسن تو آفتاب گرفت

    چنان رخ تو صفا از شراب ناب گرفت

    که از حجاب جمال تو آفتاب گرفت

    بروز پیش من از لطف تا کنم آرام

    مرا ز پند تو ناصح ز دیده خواب گرفت

    شنیده تا زصبا وصف حسن روی ترا

    عروس گل ز حیا پیش رو نقاب گرفت

    چوباد زلف ترا بر رخت پریشان کرد

    ببین چهره خورشید را نقاب گرفت

    چگویم از ستم یار خود شه تیمور

    دل از کنار من آمد باضطراب گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha