ببین که در غم عشق توحال من چون است
چولاله داغ دل من همیشه در خون است
بیا بیا که زغمهای دوریت دل من
خراب و خسته و بیمار و زار مجنون است
روان بچهره ام از درد فرقت جانان
سرشک دیدۀ من همچو رود جیحون است
زتاب طرۀ مشکین و آفتاب رخت
فغان و نالۀ من روز شب بگردون است
بود بصفحۀ روی تو خط چو عنبرتر
دو ابروی تو رویت دو بیت موزون است
جهان ز عکس جمال تو گشته چون گلشن
رخ تو بسکه بگلزار حسن گلگون است
بزیر بار غم عشق او شۀ تیمور
خمیده قامت من همچو حلقۀ نون است