خیال وصل تو از دل نمیرود هرگز
بیرون ز کوی تو بسمل نمیرود هرگز
نشان خون از ذوق لذت تیغش
بیرون ز خنجر قاتل نمیرود هرگز
رود ز خطۀ تو مضمون و خط تو برجاست
ز روی صفحه مسائل نمیرود هرگز
رود اگر ز تنش جان پاک او سهل است
ولیکه جهل ز جاهل نمیرود هرگز
ز نزد کس نشود تا که مطلبش حاصل
سوال خویش ز سائل نمیرود هرگز
وفا ز مردم ناکس نشود مخواه شۀ تیمور
بشست و شو اثر از گل نمیرود هرگز