نه تنها خورده می آن دلبر جانانه میر قصد
پری در شیشه از عکس رخش مستانه میرقصد
بسوی من چو عزم آمدن کردی و از شادی
براه انتظارت چشم من در خانه میرقصد
سرت گردم بیا در بزم میخواران تماشا کن
که می از مستی چشم تو در میخانه میرقصد
ز رشک پیچ تاب جعد زلف عنبر افشانش
به چندین آه دود شمع در کاشانه میرقصد
زدی تا ناخن ابرو به تار رشتۀ جانم
نفس در سینه ام از شوق بیتابانه میرقصد
دلم از اشتیاق وصل و شوق سوختن امشب
بگرد شمع رخسار تو چون پروانه میرقصد
ز ساز نغمۀ آن مطرب شیرین نوا تیمور
نگار من به مجلس استادانه میرقصد