بدام زلف خوبان مبتلا گشتم ندانستم
گرفتار خم زلف بلا گشتم ندانستم
تمام عمر همچون کعبه از راه وفاداری
بگرد کوی یار بی وفا گشتم ندانستم
بامیدی که روزی از رۀ الفت گذر سازد
براه انتظارش نقش پا گشتم ندانستم
شدم من تا جدا از آستان کعبۀ کویش
بغم های جدایی آشنا گشتم ندانستم
برای جستن بوی نسیم زلف مشکینش
بهر دروازه مانند گدا گشتم ندانستم
برای جستجوی یار شوخ بی وفای خود
بصحرا همرۀ باد صبا گشتم ندانستم
نکرد ان بی وفا محرم بچشمش شاه تیمور را
براهش سوده همچون توتیا گشتم ندانستم