مرا ز دوری رویت بدل قراری نیست
بیا بیا که مرا تاب انتظاری نیست
بود زدیدن گلزار دیده اش محروم
کسی که منتظر راه گلعذاری نیست
چی میشود نظری کن که در سر کویت
فتاده هر طرفی، غیر خاکساری نیست
ز روی لطف و وفا و کرم بجانب ما
بیار می که باین عمر اعتباری نیست
چولاله درته گردون نمیشود پیدا
دلی که در غم عشق تو داغداری نیست
ندارد از دل صد چاک بهره یی هرگز
چوشانه در کف هر کس که زلف یاری نیست
بکام دل گذران عمر خود شمه تیمور
که واردات غم دهر را شماری نیست