کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه وصل تو قانع نی بهجران طاقتی دارم

    ولی در گلشن کوی تو در دل راحتی دارم

    ز وحشت در بیابان همچو مجنون از غم لیلی

    ز تاثیر محبت با غزالان الفتی دارم

    غمی هرگز بقید طرۀ خوبان نمی باشد

    بدل از نگهت گیسوی جانان فرحتی دارم

    تو ای ناصح ز غمهای دل زارم چه می پرسی

    بکنج بیکسی از درد هجران فرصتی دارم

    بود بامن بیکجا قمری و سرو و گل و بلبل

    درین گلشن بیاران موافق صحبتی دارم

    بگردون گشته جسم فر بهم چون ماه نو لاغر

    ز بس از محنت غمای دوران کلفتی دارم

    رمیدن کی شود تیمور شاه در دشت دل آخر

    ز بس از مردم نا فهم در دل وحشتی دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha