جسمم میان آتش هجران کباب شد
خون دلم ز جوش لطافت شراب شد
بیداد و فتنه کس نشنیدست در جهان
از ناز تا که نرگس مستت بخواب شد
طالع مگر نبود جگر تشنگان ز عشق
دریا بلب ز خشکی بختم سراب شد
از عکس شبنم گل روی تو در چمن
اشکم میان کاسۀ چشمم گلاب شد
تا دیده او بروی زمین ماه راه را
از رشک مار زلف تو در پیچ و تاب شد
جانا ز فرقت تو چو سیماب در برم
دل از خیال روی تو در اضطراب شد
تیمور شاه طاقت و هوش از دلم ربود
تا شوخ من بعشوه و ناز و عتاب شد