ای همدمان ز آتش آهم حذر کنید
دلدار را ز حال دل من خبر کنید
ای مردمان ز حسرت من یاد آورید
چون برجمال مهر مثالش نظر کنید
گویید حال زار مرا پیش یار من
گر گیردش ملال، سخن مختصر کنید
دانید بر دل من مسکین چه رفته است
گر سینه پیش تیغ جفایش سپر کنید
دانید حال دیده شب زنده دار من
گر در فراق یار شبی را سحر کنید
یا از سفر ستمگر مارا کنید منع
یا از من ستم زده قطع نظر کنید
یاران ز زلف یار بیادم میاورید
دیوانه را مباد که دیوانه تر کنید
تیمور شاه گشته جگرخون ز عشق یار
فکری بحال عاشق خونین جگر کنید