گر بود پیش نظر آن گل بی خار مرا
مژه در دیده کند جلوه چو گلزار مرا
شکر صد شکر که وصل تو بمن داد نوید
ورنه میکشد فراق تو بیکبار مرا
هردمی وعده بفردا دهی از بهر وصال
کاش امروز بیایی ببر ای یار مرا
مژدۀ وصل تو آمد که ز غم شاد شدم
ورنه غم بود به هجران تو بسیار مرا
گر دهی جان نفسی سوی تو خواهم آمد
گفت از لطف چنین یار وفادار مرا
دوش رفتی زبرم چون تو بصد ناز و عتاب
روز شد ز غم هجر تو شب تار مرا
شاه تیمور چکد شهد زشعر تر من
کرده شرین سخن آن لعل شکر بار مرا