کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تخم گل و ریاحین، تا بر زمین نهادند

    مثلث گلی نروید چون بیقرین نهادند

    گلها چو عارض او ، دیدند در گلستان

    پژمرده از خجالت، سربر زمین نهادند

    وصفت چو یافت شهرت ، بر بلبلان شیدا

    از شوق، عندلیبان سر در کمین نهادند

    هوشم ز سر پرید ، از دیدن جمالت

    تخم گلیست نایاب ، تا بر زمین نهادند

    هرکس چو دید رویت ، آشفته شد بمویت

    برحسن گفتگویت ، جمله یقین نهادند

    کین دلبری و خوبی ، از سرو و گل نروید

    تو قرص آفتابی ، مه بر جبین نهادند

    دل شد اسیر خویت جانم فدای مویت

    خالی بلب چو عنبر، خوش عنبرین نهادند

    از غیرت مه نو، بالای چشم جادو

    در صورتت دو ابرو ، باهم قرین نهادند

    از چشم شوخ مستت ، غوغا گرفته عالم

    بر زلف عنبرینت، پیوسته چین نهادند

    در گلشن جمالت ، صورت کشان قدرت

    چشمان نرگسینت ، سحر آفرین نهادند

    کردی سیه تو چشمان ، از شوق بهر قربان

    پیشت همه غزالان ، سر در کمین نهادند

    چون بنگری دهانش ، شرین بود زبانش

    گویا که برگ گل را ، در انگبین نهادند

    لعل است یا لبانت، قند است یا دهانت

    موییست یا میانت، خوش بیقرین نهادند

    گر تو چنین خرامی ، برطرف و باغ و بستان

    عالم در انتظارت ، رو در کمین نهادند

    نقاش چون تو سیفی ، دیگر نیافریده

    ختم است بر تو خوبی بر کفر و دین نهادند

    داری قبای گلگون ، در حالت سواری

    گویا  که آفتابی ، بر روی زین نهادند

    ای مه جبین چگویم ، تا آمدی بسویم

    خوبان دیگر از غم ، چین بر چین نهادند

    چون شمع شاه تیمور، رخسار لاله رویان

    برزخم سینه ریشان ، داغی چنین نهادند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha