کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هرگز نتوان یافتنم پیش تو راهی

    سویت نتوان کرد هم از دور نگاهی

    از چهره مکن حد قیاس غم دل را

    کوه را نتوان کرد یقین و زن بکاهی

    از آتش هجر تو جگر سوخت چگویم

    بیرون شود هر دم ز دل سوخته آهی

    با قد تو نسبت نکنم سرو چمن را

    دادن نتوان نسبت گل را به گیاهی

    گه گاه خوش است خاطرم از دیدن رویت

    نا خوش شوم آندم که نبینم بتو گاهی

    بیرون نشود ناله ز حسرت بجز از سر کویت

    نتوان به ستم داد زدن جز سر راهی

    از یاد جمالت شه تیمور چه خوش گفت

    رنگین نتوان گفت چنین شعر بماهی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha