بیا سوی من ای سرو روان آهسته آهسته
کنم تا حال دل با تو بیان آهسته آهسته
مشو مغرور باغ حسن در وقت توانایی
که آید در چمن باد خزان آهسته آهسته
بیاد قامت آن سرو رعنا شعلۀ آهم
برای از دلم آتش فشان آهسته آهسته
شکوه بار راحت مانع پیری نمیگردد
شود پیر عاقبت نخل جوان آهسته آهسته
نمود آهنگ رفتن از بدن جانم ز تنهایی
بیا پیش من ای سرو روان آهسته آهسته
نهال قامتم از بار غم در موسم میری
شود خم عاقبت همچون کمان آهسته آهسته
مشو تیمور شاه از جور او در کنج غم بیدل
دل بیرحم او میگردد جوان آهسته آهسته