تحمل بیتو جانا کی توان کرد
دمی طاقت به هجران کی توان کرد
بهارو سبزه زار خط او را
به دل نسبت بریحان کی توان کرد
به پیش لعل او چون تشنه کامان
تحمل ز اب حیوان کی توان کرد
برابر سنبل تر را بگلشن
بآن زلف پریشان کی توان کرد
نباشد تا گل روی تو هرگز
تماشای گلستان کی توان کرد
بود پوشیده عشقش شاه تیمور
بنزد کس نمایان کی توان کرد