کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا آزاد می سازد ز دام دل تپیدنها

    جنون گر وسعتی بخشد به صحرای رمیدنها

    به خاک افتاده ی ضعفم، چو نقش پا درین وادی

    زمینگیر غبار خاطرم، از آرمیدنها

    سهی بالای من، تا خالی افکنده ست آغوشم

    دو تا گردیده ام در زبر بار دل کشیدنها

    از آن مهر جهان آرا نقاب از رخ بر افکندن

    ز ما بی طاقتان، چون صبح پیراهن دریدن ها

    رقیبان را به درد خود نبیند هیچ ناکامی

    چه با جان زلیخا کرد، رشک کف بریدنها

    تب و تاب دل ما تشنه کامان را چه می دانی؟

    شراب بی خماری می کشی از لب مکیدنها

    بیا در دیده، گر دلجویی این ناتوان خواهی

    نگه را منزل دوریست تا مژگان رسیدنها

    بهاران بوده ای در باغ، دی را هم تماشا کن

    عجب بر چیدنی دارد، بساط عیش چیدنها

    حزین آخر سر حرفی به آن شیرین زبان واکن

    چه لذت برده ای از شهد ناکامی چشیدنها

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha