کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زان شراری که نهان در دل خارا می سوخت

    شمع در انجمن و لاله به صحرا می سوخت

    بود از ساقی ما دوش، ز بس مجلس گرم

    رنگ در ساغر گل، باده به مینا می سوخت

    رخ ز می با که برافروخته بودی که ز رشک

    طرفه آتشکده ای، در دل شیدا می سوخت؟

    مست من کاش ز میخانه برون می آمد

    مفتی مدرسه را، دفتر فتوا می سوخت

    سینهٔ چاک ز بس آتش سودای تو داشت

    آب در آبلهٔ بادیه پیما می سوخت

    کفر دین را نگهت، برق به خرمن زده است

    شیخ در صومعه، ترسا به کلیسا می سوخت

    شمع سان روی تو در چشم ترم آتش زد

    خس و خار مژه ام، در دل دریا می سوخت

    عشق در سینهٔ من نقش تعلّق نگذاشت

    دل گرمم، خس و خاشاک تمنّا می سوخت

    ز آتش جلوهٔ من، شهر کباب است حزین

    آه ازین برق که در خرمن دلها می سوخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha