کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر دست مرا ساقی به یک رطل گران گیرد

    الهی در جهان کام دل از بخت جوان گیرد

    سعادتمند را باشد گوارا، سختی عالم

    هما را در گلو هرگز ندیدم، استخوان گیرد

    چه سان در سینه ام جا می تواند کرد، حیرانم

    خدنگت را که دل از خانهء تنگ کمان گیرد؟

    به پیش شمع رویت منصب پروانگی دارم

    تو چون عارض برافروزی، مرا آتش به جان گیرد

    کسی را هر قدر دل شهره باشد در جگر داری

    سر ره چون به آن بیگانه خوی سرگران گیرد؟

    گداز شرم یکسرژاله سازد نرگسستان را

    نظر چون کام خاطر، زان جبین خوی فشان گیرد

    حزین از پای ننشینم به راه انتظار او

    چو مجنون بر سر شوریده گر مرغ آشیان گیرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha