به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیاتشمارهٔ ۷۶۸: گر چنین پر رخنه از سوز جگر خواهد شدن

2010عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گر چنین پر رخنه از سوز جگر خواهد شدن

نامه ى من، دام مرغ نامه بر خواهد شدن

دست بی صبری اگر از سینه ام فارغ شود

هر قدر چاکی ست، درکار جگر خواهد شدن

رنگ غمّاز است و دل نالان و مژگان خون فشان

عشقبازی های پنهانم سمر خواهد شدن

گر چنین ماند به دل اندوه آن نازک میان

رشته ی جان من آن موی کمر خواهد شدن

سرنوشت خود حزین از شمع محفل فهم کن

زندگانی صرف آه بی اثر خواهد شدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۶۷: چون شمع ما را هم زبان، گرم سخن خو ...2شمارهٔ ۷۶۸: گر چنین پر رخنه از سوز جگر خواهد ...3شمارهٔ ۷۶۹: ساقی دم صبوح است، خورشید جام گردا ...4شمارهٔ ۷۷۰: بی تو چسان به سر برد جان امیدوار ...5شمارهٔ ۷۷۱: نگاه گرم آتشپاره ای برد اختیار من 6شمارهٔ ۷۷۲: ز درویشی بقا دارد دل روشن ضمیر من 7شمارهٔ ۷۷۳: پیری به راه حرص نتابد عنان من 8شمارهٔ ۷۷۴: خارم که نیست گلشن صورت سرای من 9شمارهٔ ۷۷۵: که خواهد رسانید پیغام من 10شمارهٔ ۷۷۶: با این تنک سرمایگی، زحمت مکش زاری ...11شمارهٔ ۷۷۷: ز رخ چون آتش موسی نمودی، سینه سین ...12شمارهٔ ۷۷۸: روی کِه جلوه کرده که حیرانم این چ ...13شمارهٔ ۷۷۹: نامه ات خواندم و می بایدم افشان ک ...14شمارهٔ ۷۸۰: ای طلعت سیمین بران آیینهٔ رخسار ت ...15شمارهٔ ۷۸۱: دل در پریدن است چو شبنم ز روی تو 16شمارهٔ ۷۸۲: ای آب خضر، سایهٔ سرو روان تو 17شمارهٔ ۷۸۳: بنگر حه می کند مژه های دراز تو 18شمارهٔ ۷۸۴: به طوطی نکته آموزد لب شیرین کلام ...19شمارهٔ ۷۸۵: هدف سینه ز من، ناوک مژگان از تو 20شمارهٔ ۷۸۶: من نه حریف وعده ام طاقت انتظار کو 21شمارهٔ ۷۸۷: کام دلی به عالم ناپایدار کو 22شمارهٔ ۷۸۸: ساقی می عارفانه ات کو 23شمارهٔ ۷۸۹: جان را سپند ساز و به آتش نثار شو 24شمارهٔ ۷۹۰: دارد ستاره ریز، مرا آفتاب تو 25شمارهٔ ۷۹۱: زند بر خرمن شادیّ و غم برق جمال ت ...26شمارهٔ ۷۹۲: هله من جان جهانم، تنه ناها یاهو 27شمارهٔ ۷۹۳: کسی داند که هر بیتش به دیوان می ز ...28شمارهٔ ۷۹۴: در ملک جسم روشنی جان به نیم جو 29شمارهٔ ۷۹۵: من در میان نبودم، دل بود و یار هر ...30شمارهٔ ۷۹۶: مطلوب در لباس طلبکار آمده 31شمارهٔ ۷۹۷: تا رفته از نظر، ز تنم جان برآمده 32شمارهٔ ۷۹۸: دل، سیه مست به سودای تو از جا رفت ...33شمارهٔ ۷۹۹: تیغت از فرق مبتلا رفته 34شمارهٔ ۸۰۰: نسرین بری گلگون قبا، از جلوه جانم ...35شمارهٔ ۸۰۱: از ما نهان ز فرط ظهوری، چه فایده 36شمارهٔ ۸۰۲: روضه خلد خدایا به نکوکاران ده 37شمارهٔ ۸۰۳: عشق تو بانگ زد به زمین و زمان همه 38شمارهٔ ۸۰۴: سوی محراب شدم با می ناب آلوده 39شمارهٔ ۸۰۵: لعل لب او تا به لب جام رسیده 40شمارهٔ ۸۰۶: گل را ورقم رونق بازار شکسته 41شمارهٔ ۸۰۷: سحر آمد ندا ز میخانه 42شمارهٔ ۸۰۸: صبوحی از چمن مستانه پیراهن قبا کر ...43شمارهٔ ۸۰۹: خوش تلخ عتاب آمده ای حرف به جا چه 44شمارهٔ ۸۱۰: دوشین چو شفق بودم، خون جگر آلوده 45شمارهٔ ۸۱۱: مژگان نگر چو عربده جویان برآمده 46شمارهٔ ۸۱۲: نمی بینم کسی از آشنارویان به جا م ...47شمارهٔ ۸۱۳: گر غمزه اش به یغما، دل را ز ما گر ...48شمارهٔ ۸۱۴: دل داغ تو را به جان گرفته 49شمارهٔ ۸۱۵: در دیده نگاه تو که از جوش فتاده 50شمارهٔ ۸۱۶: رسید از عرق آن شاخ گل گلاب زده 51شمارهٔ ۸۱۷: رگ در تنم ز شورش سودا گسیخته 52شمارهٔ ۸۱۸: به جلوه های رسا سرفراز می آیی 53شمارهٔ ۸۱۹: سر چه باشد که تو در راه وفا نگذار ...54شمارهٔ ۸۲۰: ای آنکه غم هجرکشیدن نتوانی 55شمارهٔ ۸۲۱: گاهی به نگاهی دل ما شاد نکردی 56شمارهٔ ۸۲۲: ای عهد شکن، با تو اگر کار نبودی 57شمارهٔ ۸۲۳: سیمین بدنا! شمع شبستان که بودی 58شمارهٔ ۸۲۴: به قید جسم ز جان جهان چه می دانی 59شمارهٔ ۸۲۵: لوح دل را اگر از نقش دوبی ساده کن ...60شمارهٔ ۸۲۶: در پرده خط، خال به صد ناز گرفتی 61شمارهٔ ۸۲۷: تنگی از دل نرود تا تو میان نگشایی 62شمارهٔ ۸۲۸: یک نفس نیست که خون در دل شیدا نکن ...63شمارهٔ ۸۲۹: بر هر زمین که جلوه کنی آسمان کنی 64شمارهٔ ۸۳۰: تو و زهد خشک زاهد، من و عشق و می ...65شمارهٔ ۸۳۱: کشیدی تیغ و ساغر، گشتی آتش، گفتیم ...66شمارهٔ ۸۳۲: چو چشم آینه حیرانم از جمال کسی 67شمارهٔ ۸۳۳: من رند خراباتم،سر مست و خراب اولی 68شمارهٔ ۸۳۴: زان نور دیده، شد مژهٔ خون فشان ته ...69شمارهٔ ۸۳۵: که گفتت گرد سر آن طرهٔ عنبرفشان ب ...70شمارهٔ ۸۳۶: سرت گردم، نمی پرسی تو هم دیوانه ا ...71شمارهٔ ۸۳۷: خوش آنکه بزم حریفان کنون بیارایی 72شمارهٔ ۸۳۸: ای روی تو را موج عرق آینه سازی 73شمارهٔ ۸۳۹: افشاند نسیم سحری زلف نگاری 74شمارهٔ ۸۴۰: ای سوختهٔ عشق چرا کم ز سپندی 75شمارهٔ ۸۴۱: بر دیده کشم سرمه ز خاک کف پایی 76شمارهٔ ۸۴۲: ای کعبهٔ جان از تو کلیسای فرنگی 77شمارهٔ ۸۴۳: اگر از دیده ابنای زمان مستوری 78شمارهٔ ۸۴۴: کمند جذبه اش نگذاشت مجنونی به صحر ...79شمارهٔ ۸۴۵: ز کاوش مژه ى شوخ آتشین خویی 80شمارهٔ ۸۴۶: مرا دور از تو، گل در پیرهن خار اس ...81شمارهٔ ۸۴۷: دل آشفته و دیده خونبار داری 82شمارهٔ ۸۴۸: منت نکشد همّتم از دست دعایی 83شمارهٔ ۸۴۹: نگذاشت نی به هوشم، از نالهٔ رسایی 84شمارهٔ ۸۵۰: تو گر ابر نقاب از روی آتشناک بردا ...85شمارهٔ ۸۵۱: چرا ازشام زلف آن صبح تابان بر نمی ...86شمارهٔ ۸۵۲: به حسرت گفت با صیاد خون آغشته نخج ...87شمارهٔ ۸۵۳: خصم آسودگیم، ای غم جانان مددی 88شمارهٔ ۸۵۴: ز دام طره، شکنهای دلربا بنمای 89شمارهٔ ۸۵۵: تا شکن از دور روزگار نیابی 90شمارهٔ ۸۵۶: بکش خون دلم تا مستی بی دردسر یابی 91شمارهٔ ۸۵۷: خواست شاهد می پرستم، یللی 92شمارهٔ ۸۵۸: دوشینه دلم داشت به یاد تو سرودی 93شمارهٔ ۸۵۹: ز دل غافلی یار جانی نباشی 94شمارهٔ ۸۶۰: ای خستهٔ بی قرار چونی 95شمارهٔ ۸۶۱: به قید آب وگل ای جان ناتوان چونی 96شمارهٔ ۸۶۲: حین طفت حول الحی اذ مررت بالجانی 97شمارهٔ ۸۶۳: برده ست غمت، دست و دل ازکار، کجای ...98شمارهٔ ۸۶۴: در قید غمم، خاطر آزاد کجایی 99شمارهٔ ۸۶۵: خرابم از ادای شیوهٔ مستانهٔ چشمی 100شمارهٔ ۸۶۶: طبیب من، حرا از خسته جان خود نمی ...101شمارهٔ ۸۶۷: به دستم داده دستی، برده در خونم ف ...102شمارهٔ ۸۶۸: بود می خانه ها، در چشم شهلای تو ا ...103شمارهٔ ۸۶۹: ابرکفت بنازم، فیضی ببار ساقی 104شمارهٔ ۸۷۰: ابر، تر دامن و سرد است هوا ای ساق ...105شمارهٔ ۸۷۱: بساط سرو گل، افسرده شد در گلشن ای ...106شمارهٔ ۸۷۲: خموشی گزین در دبستان معنی 107شمارهٔ ۸۷۳: من صیدم و دام، زندگانی 108شمارهٔ ۸۷۴: توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظ ...109شمارهٔ ۸۷۵: با یار گفتم از غم بسیار، اندکی 110شمارهٔ ۸۷۶: دو خصم داده به هم دست و این فگار ...111شمارهٔ ۸۷۷: حیران لقایی شدم امروزکه دانی 112شمارهٔ ۸۷۸: ز عاشق شکوه ای جز مهر ورزیدن نمی ...113شمارهٔ ۸۷۹: هجر در دامن دل ریخته خار عجبی 114شمارهٔ ۸۸۰: چون خود اگر عشوه گری داشتی 115شمارهٔ ۸۸۱: به ناکامی گذشت، ای شاخ گل، دور از ...116شمارهٔ ۸۸۲: کند گردآوری زلفش، دل شوریده بسیار ...117شمارهٔ ۸۸۳: به افسونها، شنیدم بوالهوس را، شاد ...118شمارهٔ ۸۸۴: مست صهبای الستم یللی 119شمارهٔ ۸۸۵: بدا ما قد بدا فی الحبّ من بیداءِ ...120شمارهٔ ۸۸۶: نمی ماند به مصر از پیرهن، جز تهمت ...121شمارهٔ ۸۸۷: دلا، به جبهه، در دوست را نشان چه ...122شمارهٔ ۸۸۸: در دیده و دل، از دل و از دیده جدا ...123شمارهٔ ۸۸۹: فریاد که از عاشق مسکین که تو داری 124شمارهٔ ۸۹۰: ای ناله، خوشا بخت رسایی که تو دار ...125شمارهٔ ۸۹۱: بردم به لحد زان رخ افروخته، داغی 126شمارهٔ ۸۹۲: چو فرهاد ار به تیغ بیستون مردانه ...127شمارهٔ ۸۹۳: راه دل و دین را زدی ای طرفه صنم، ...128شمارهٔ ۸۹۴: خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی 129شمارهٔ ۸۹۵: می گرفتیم به جانان، سر راهی، گاهی 130شمارهٔ ۸۹۶: درد دل گفتمی، ار همنفسی داشتمی 131شمارهٔ ۸۹۷: به صورت هر چه بینی، نقش برآب است ...132شمارهٔ ۸۹۸: گر سینه شود سینا، بی تاب و توانست ...133شمارهٔ ۸۹۹: کند خون دل من، چشم تر را خانه آرا ...134شمارهٔ ۹۰۰: به جلوه، جامهٔ صبر مرا قبا کردی 135شمارهٔ ۹۰۱: نمی دانم تو بی پروا نگاه، از دل چ ...136شمارهٔ ۹۰۲: ای دل، سپند آتش سودای کیستی 137شمارهٔ ۹۰۳: ناله ام را در دلش تأثیر بودی کاشک ...138شمارهٔ ۹۰۴: چه خوش بود که به دی، طرح نوبهار ک ...139شمارهٔ ۹۰۵: خاصان تمام مستند، ساقی صلای عامی 140شمارهٔ ۹۰۶: به دلهای دماغ آشفته، سنبل می کند ...141شمارهٔ ۹۰۷: به جان سوزی، نی کلک سخن ساز مرا د ...142شمارهٔ ۹۰۸: ای از شرار عشق تو هر سینه آتشخانه ...143شمارهٔ ۹۰۹: ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ا ...144شمارهٔ ۹۱۰: آگه ز بی وفایی اغیار گشته ای 145شمارهٔ ۹۱۱: بنمای رخ چون دیده را گرم تماشاکرد ...146شمارهٔ ۹۱۲: ای شوق، در شکنجهٔ دل ها چگونه ای

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ