کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پریشان خاطرم از همنشینان عزلتی دارم

    خموشی صحبت خاصی ست، با خود خلوتی دارم

    نمی آرد دل آزرده تاب نکهت زلفش

    دماغ آشفته ام، از بوی سنبل وحشتی دارم

    سر خجلت به پیش افکنده ام از کرده های خود

    به بیکاری سر آرم عمر را تا فرصتی دارم

    نه جان را وصل دلخواهی، نه دل را قوت آهی

    من حسرت نصیب از زندگانی تهمتی دارم

    نباشد بهتر از می در کف دریادلان چیزی

    به زاهد جام خود را چون نبخشم؟ همّتی دارم

    به تن دارم تب گرمی، به لب دارم دم سردی

    مرا بیماری عشق است، بر جان منّتی دارم

    نمی یابم سراغ لیلی رم خورده خود را

    به یاد وحشتش، با چشم آهو الفتی دارم

    کسی هرگز نبیند راه از خود رفتن ما را

    حزین ، از حلقه مجلس، کمند وحدتی دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha