کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آسان نه به پیمانهٔ سرشار شود سرخ

    رخسار به خون خوردن بسیار شود سرخ

    حرف حق منصور به من سبز شد امروز

    وقت است ز خونم علم دار شود سرخ

    گردون نکند چارهٔ رخسارهٔ زردم

    آن گونه، به یک جرعه چه مقدار شود سرخ؟

    مجنون من آراسته صحرای جنون را

    از فیض گل آبله ام خار شود سرخ

    بزمی که تو از می، چو گل از پرده درآیی

    از جام وصالت در و دیوار شود سرخ

    ریزی به صنم خانه اگر رنگ تجلی

    از خون برهمن رگ زنّار شود سرخ

    گردد می لعلی عرق از چهرهٔ آلت

    از عکس تو در آینه زنگار شود سرخ

    آید به نظر چون رگ گل، تیر نگاهت

    دل شد چو هدف، تا لب سوفار شود سرخ

    کاود قلمم کان بدخشان جگر را

    از گوهر من روی خریدار شود سرخ

    زین باده که من کرده ام از پردهٔ دل صاف

    بینید خدا را، رخ اغیار شود سرخ

    چون تیغ حزین ، بس که چکد از قلمت خون

    روی ورق ساده چو گلزار، شود سرخ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha