کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای از رخت مشاطه را، صد چشم حیران در بغل

    مانند صبح آیینه را خورشید تابان در بغل

    هندوی خالت را بود چین و ختن زیر نگین

    زنّار زلفت را بود، صد کافرستان در بغل

    لعل قدح نوش تو را، میخانهها در آستین

    خطّ زره پوش تو را صد جوش طوفان در بغل

    صبح بناگوش تو را خورشید تابان خوشه چین

    داغ سیه پوش تو را صد شام هجران در بغل

    چشمت عجب نبود اگر، دل را نگهداری کند

    در می پرستی شیشه را دارند مستان در بغل

    بوی محبت می شود پوشیده ما را در سخن

    گر بوی گل پنهان کند باد بهاران در بغل

    از دست جورت در چمن ای یوسف گل پیرهن

    دارد دل صد پاره ای هر غنچه پنهان در بغل

    چاک گریبان می کند چون لاله رسوا عشق را

    چندان که می سازد دلم داغ تو پنهان در بغل

    دیگر کجا عشق و جنون چون لاله پنهان می توان؟

    داغم هم آغوش جگر، چاک گریبان در بغل

    دارم دلی کز ناله اش نالد به صد شیون، حزین

    اسلامیان کعبه را ناقوس رهبان در بغل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha