کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل بیگانه مشرب با نگاه آشنا دارد

    همان گرمی که با هم در میان، برق و گیا دارد

    ندارم فرصت آن کز سبو می در قدح ریزم

    بهار از رنگ گل پنداری آتش زیر پا دارد

    عجب نبود که جوهر حلقهٔ بیرون در گردد

    چنین کآیینه را عکس تو لبریز صفا دارد

    حباب از خویشتن چون بگذرد دریا کند خود را

    شکستن کشتیم را غرقهٔ آب بقا دارد

    ز اقبال جنون، فیض سعادت می توان بردن

    به سر ژولیده مویم، سایهٔ بال هما دارد

    نبینی ظلمت ار دامان سعی از دست نگذاری

    شرر را گرم رفتاری چراغی پیش پا دارد

    شوی گر یکنفس غافل، بیابان مرگ خواهی شد

    محال است این که یکدم کاروان عمر وا دارد

    به چنگ عشق آتش دست، باکم نیست از سختی

    سپندم، عقده های مشکلم مشکل گشا دارد

    حزین از حلقهٔ آزادگان چون سر برون آرم؟

    زمین کلبه ام از نقش پهلو بوریا دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha