کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شق کرده ایم پردهٔ پندار خویش را

    بی پرده دیده ایم رخ یار خویش را

    در بیعگاه عشق به نرخ هزار جان

    ما می خریم ناز خریدار خویش را

    مرهم چه احتیاج؟ که عاشق ز سوز عشق

    خواباند در نمک، دل افگار خویش را

    از نقش پا به خاک رهت ما فتادگان

    افزوده ایم پستی دیوار خویش را

    آن بلبلم که می گذرانم به زیر بال

    ایام شادمانی گلزار خویش را

    از شمعم ای صبا، دم افسرده دور دار

    بگذار تا تمام کنم کار خویش را

    از برگ و بار عاریت ای نخل باد دست

    سنگین مساز، دوش سبکبار خویش را

    ای جذبه همّتی که درین دشت پُر فریب

    گم کرده ایم قافله سالار خویش را

    در کام زاغ، طعمهٔ طوطی مکن، حزین

    بشناس قدر کلک شکر بار خویش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha