کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بستم کمر چو عنقا در بی نشانی خویش

    بر جا گذاشتم نام، از ناتوانی خویش

    چون من کسی مبادا، تنها ز یار و محرم

    دل نیست، با که گویم، درد نهانی خویش؟

    اشک سبک عنانم صحرانورد وحدت

    از شهربند دلها، بردم گرانی خویش

    بار گران هستی، از دوش خود فکندیم

    جان را کجا توان برد بی یار جانی خویش؟

    عهد بهار سست است ای بلبل چمن سیر

    گلشن چه طرف بسته، از گل افشانی خویش

    تا چند می توان گفت، خونین دلان میازار؟

    آن مست، ناز دارد با سرگرانی خویش

    شمعی حزین ، نزیبد خاموشیت به محفل

    روشن به عالمی کن، آتش زبانی خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha