کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون شمع ز خود گرم شتابم به دمی چند

    از قافلهٔ اشک فراتر قدمی چند

    حیف است تن و جان شود از وصل حجابت

    تا کی به میان فاصله بینی عدمی چند؟

    غم می دهد از هر طرفی عرض، سپاهی

    کو پرچم آهی که طرازم علمی چند؟

    تا وادی شیبم ز کجا سر به در آرد

    طی کرده ام از کوچهٔ تن، پیچ و خمی چند

    ناموس مسلمانیم ای یأس نگهدار

    بر طاق دلم چیده تمنّا، صنمی چند

    نو کیسه گمان کرده همانا مژه ما را

    کز پارهٔ دل ریخت به دامان درمی چند

    نوک قلمم کند شد از موی شکافی

    بس شانه زدم زلف پریشان رقمی چند

    در وادی گفتار، ز ما پیشتری نیست

    این راه سپردیم به پای قلمی چند

    محروم حزین ، از در دل کس نتوان کرد

    در دامن دریوزه کنان ریز غمی چند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha