به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیاتشمارهٔ ۴۷۵: بهار اسباب شورم را به سامان کرده می آید

2400عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بهار اسباب شورم را به سامان کرده می آید

شلایین جلوه و سنبل پریشان کرده می آید

حلالم باد مستیها، مبارک سینه چاکیها

قدح پیموده و گل در گریبان کرده می آید

اثر نگذاشت از چشم و دل من گریهٔ مستی

نگارین خانه ها این سیل، ویران کرده می آید

شود حیران چو طوق قمریان چشم تماشایی

سهی بالای من، دل ها نگهبان کرده می آید

حزین امشب نگاه رهزن میخانه پردازش

ز مستی تکیه هر جانب، به مژگان کرده می آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۷۴: گر دل سر شکایت دیرینه واکند 2شمارهٔ ۴۷۵: بهار اسباب شورم را به سامان کرده ...3شمارهٔ ۴۷۶: تابی به سر زلف زد و طرّه به خم دا ...4شمارهٔ ۴۷۷: خوشا روزی که تیرت، پی به جان مستم ...5شمارهٔ ۴۷۸: بر سر تربتم آن نوگل خندان آرید 6شمارهٔ ۴۷۹: اگر دست مرا ساقی به یک رطل گران گ ...7شمارهٔ ۴۸۰: پیکان تو مشکل که به دل یار توان ک ...8شمارهٔ ۴۸۱: کی از ما چشم صورت بین مردم حال می ...9شمارهٔ ۴۸۲: کی صرفه ز ما خصم سبک سر به دغا بر ...10شمارهٔ ۴۸۳: نبود عجب که از دل ما شور شد بلند 11شمارهٔ ۴۸۴: من از دل و دین باختگانم چه توان ک ...12شمارهٔ ۴۸۵: ننگ در عشق و جنون نام مرا عالی کر ...13شمارهٔ ۴۸۶: باد صبا فسانهٔ زلف تو ساز کرد 14شمارهٔ ۴۸۷: آب و رنگی به چمن فیض گلستان تو دا ...15شمارهٔ ۴۸۸: سبزه دور از تو، مغیلان به نظر می ...16شمارهٔ ۴۸۹: خرامد یار من مستانه هر راهی دچار ...17شمارهٔ ۴۹۰: خوشا دمی که مرا دیده از غبار برآی ...18شمارهٔ ۴۹۱: نسیم حالت آور، پای کوبان، تردماغ ...19شمارهٔ ۴۹۲: پیمانه، گرد کلفت صد ساله می برد 20شمارهٔ ۴۹۳: بانگی به حریفان فرو رفته صبا زد 21شمارهٔ ۴۹۴: کدامین آتشین رخسار گرم خودنمایی ش ...22شمارهٔ ۴۹۵: به سنگ حادثه خونم چو پایمال شود 23شمارهٔ ۴۹۶: ز نخجیر دلیرم غمزهٔ صیاد می لرزد 24شمارهٔ ۴۹۷: نه هرکه طبل و علم ساخت سروری داند 25شمارهٔ ۴۹۸: زاهد از حلقهٔ ما چون دگران برخیزد 26شمارهٔ ۴۹۹: بهار جلوه چون ره برگلستان تو اندا ...27شمارهٔ ۵۰۰: شراب اشک تلخم، چاشنی از نقل تر گی ...28شمارهٔ ۵۰۱: معشوق اگر میل وفا داشته باشد 29شمارهٔ ۵۰۲: سحاب خامه من جز در خوشاب ندارد 30شمارهٔ ۵۰۳: از آن بر گرد دنیا چشم عشرت کیش می ...31شمارهٔ ۵۰۴: مباحث نظری مرد داد می خواهد 32شمارهٔ ۵۰۵: دارم از عشق و جنون سلسله جنبانی چ ...33شمارهٔ ۵۰۶: زد آتش در دلم چون شمع، دیدار این ...34شمارهٔ ۵۰۷: موج حیات از آن گل رخساره نگسلد 35شمارهٔ ۵۰۸: در خاره، خدنگ نگهت کار نماید 36شمارهٔ ۵۰۹: رهرو وادی عشق، آبله پا می باید 37شمارهٔ ۵۱۰: عیش ار به دل آبله ناکم گذرانند 38شمارهٔ ۵۱۱: مردان نظر از نرگس فتّان تو یابند 39شمارهٔ ۵۱۲: من چشمم و عالم همه خار است ببینید 40شمارهٔ ۵۱۳: خمارین نرگسش، می در رگ خمّار نگذا ...41شمارهٔ ۵۱۴: سبک از جا رود، هر کس که با ما یار ...42شمارهٔ ۵۱۵: خوش آنکه یار، کله گوشهٔ وفا شکند 43شمارهٔ ۵۱۶: چون شمع ز خود گرم شتابم به دمی چن ...44شمارهٔ ۵۱۷: ز مرد کار، دل روزگار می لرزد 45شمارهٔ ۵۱۸: ازین دهشت که هجرانی مبادا در کمین ...46شمارهٔ ۵۱۹: تبسم شرمگین ز آن غنچهٔ خودکام می ...47شمارهٔ ۵۲۰: فسانهٔ شب غم را چراغ می فهمد 48شمارهٔ ۵۲۱: خورشید بندهٔ توست، اقرار می نماید 49شمارهٔ ۵۲۲: از کارگاه نسبت، هرکس لباس پوشد 50شمارهٔ ۵۲۳: نشد شبی که می خونم از سبو نچکد 51شمارهٔ ۵۲۴: سپهر سفله پرور در شکستم راحتی یاب ...52شمارهٔ ۵۲۵: بدآموز وفا کی قدر ناز یار می داند 53شمارهٔ ۵۲۶: دستان زن عشرتکده، فریاد نداند 54شمارهٔ ۵۲۷: به سینه چون مژهٔ او سنان بجنباند 55شمارهٔ ۵۲۸: خمش زخوی تو عاشق بود زبانش و لرزد 56شمارهٔ ۵۲۹: از یاد شکّر خنده اش، تلخی هجران ش ...57شمارهٔ ۵۳۰: اثر چون نیست در فریاد ما، پاس نفس ...58شمارهٔ ۵۳۱: در حضرت شاهان، دل گمراه نگهدار 59شمارهٔ ۵۳۲: برکف، دل سی پارهٔ عشّاق نگهدار 60شمارهٔ ۵۳۳: کام طمع ز لذت دنیا نگاه دار 61شمارهٔ ۵۳۴: ای دل، به ناله از جگر خاره خون بر ...62شمارهٔ ۵۳۵: ای صبا نکته ای از لعل شکربار بیار 63شمارهٔ ۵۳۶: ای دل همه لافی سخن حوصله بگذار 64شمارهٔ ۵۳۷: بی تو در پیرهن نامیه، خار است بها ...65شمارهٔ ۵۳۸: سبز شد خط لبّ یار، بهار است بهار 66شمارهٔ ۵۳۹: هر سو به جلوه بردی، صبر و قرار دی ...67شمارهٔ ۵۴۰: من خراباتیم ای شوخ، مرا یار مگیر 68شمارهٔ ۵۴۱: می کند دل در خم زلف تو زاری بیشتر 69شمارهٔ ۵۴۲: ساقی به لبم بادهٔ پالیده فروبار 70شمارهٔ ۵۴۳: از کمال خویش نالم نی ز جور روزگار 71شمارهٔ ۵۴۴: داریم به کف زلفی، محشر به کمین ان ...72شمارهٔ ۵۴۵: مزد تردستی فرهاد رسید آخر کار 73شمارهٔ ۵۴۶: عشق آشنا شد شمع من، طبع هوا خواهش ...74شمارهٔ ۵۴۷: سحر ز بستر نسرین سبک عنان برخیز 75شمارهٔ ۵۴۸: صبح از اثر چغانه برخیز 76شمارهٔ ۵۴۹: یا از سر روزگار برخیز 77شمارهٔ ۵۵۰: حیرت زده را تاب رخ یار میاموز 78شمارهٔ ۵۵۱: ای عشق، خون دیده مرا در ایاغ ریز 79شمارهٔ ۵۵۲: با یار نیست دوری ما راکمی هنوز 80شمارهٔ ۵۵۳: ز ترکتازی آن نازنین سوار هنوز 81شمارهٔ ۵۵۴: به عجز من بنگر وز غرور یارمپرس 82شمارهٔ ۵۵۵: جز خون به بزم ما می نابی ندید کس 83شمارهٔ ۵۵۶: دلها ز جلوه خون شد و یاری ندید کس 84شمارهٔ ۵۵۷: بی مطرب و می چشم تری را چه کند کس 85شمارهٔ ۵۵۸: جلوهٔ ناز تو ای سرو روان ما را بس 86شمارهٔ ۵۵۹: شب سودازدگان زلف پریشان تو بس 87شمارهٔ ۵۶۰: ای طرّه برافشانده، خدا را ز گدا پ ...88شمارهٔ ۵۶۱: تلخ از لبت، ای خسرو خوبان به گدا ...89شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی صبوح نجات از خمار بخش 90شمارهٔ ۵۶۳: گر نشد جان و دلم از رخ زیبای تو خ ...91شمارهٔ ۵۶۴: دارم ز ریزش مژه، جیب و کنار خوش 92شمارهٔ ۵۶۵: برقع طرف نگردد، با آتشین عذارش 93شمارهٔ ۵۶۶: پشتم چو تیغ خم شد، از بار جوهر خو ...94شمارهٔ ۵۶۷: دارم ز داغ دل چمنی در کنار خویش 95شمارهٔ ۵۶۸: باید از نالهء جانکاه عصا دارد پیش 96شمارهٔ ۵۶۹: بی نشانی همه شان است به عنقا مفرو ...97شمارهٔ ۵۷۰: شادیم که شد جهان فراموش 98شمارهٔ ۵۷۱: چو شمع، انجمن افروز کفر و ایمان ب ...99شمارهٔ ۵۷۲: آمد شبی به خوابم، آن ماه پرنیان پ ...100شمارهٔ ۵۷۳: آیا همای تیر تو جوید نشان خویش 101شمارهٔ ۵۷۴: کرده ام خاک در میکده را بستر خویش 102شمارهٔ ۵۷۵: بستم کمر چو عنقا در بی نشانی خویش 103شمارهٔ ۵۷۶: یک دم به مزد دیده شب زنده دار خوی ...104شمارهٔ ۵۷۷: فکندم دل به کوثر از زلال لعل نوشی ...105شمارهٔ ۵۷۸: بود یارم غم دیرینهء خویش 106شمارهٔ ۵۷۹: قیامت شد به پا از جلوه نوخیز شمشا ...107شمارهٔ ۵۸۰: چو موج می جدا از باده نتوان کرد پ ...108شمارهٔ ۵۸۱: هرگل که پر از لخت جگر نیست کنارش 109شمارهٔ ۵۸۲: گر تیر جفایی رسد از دوست، نشان با ...110شمارهٔ ۵۸۳: سالک، ز سراغ ره مقصود خمش باش 111شمارهٔ ۵۸۴: از چشم خویش باشد، باغ و بهار دروی ...112شمارهٔ ۵۸۵: سپندآسا در آتشخانه می رقص 113شمارهٔ ۵۸۶: هجران رسیده، کی برد از روزگار، فی ...114شمارهٔ ۵۸۷: ای تاب سنبلت زده بر مشک ناب خط 115شمارهٔ ۵۸۸: عشاق را ز سیر گل و ارغوان چه حظ 116شمارهٔ ۵۸۹: نی می سرود با دل پرشور در سماع 117شمارهٔ ۵۹۰: رخ برفروختی، زدی آتش به جان شمع 118شمارهٔ ۵۹۱: ای نثار ره تیغ تو سرافشانی شمع 119شمارهٔ ۵۹۲: کرده عشق شعله خو ب بشه درجانم چو ...120شمارهٔ ۵۹۳: چون لاله شد از باغ رخت قسمت من دا ...121شمارهٔ ۵۹۴: دایم به تلخ کامی یاران خورم دریغ 122شمارهٔ ۵۹۵: زندگی در جمع سامان رفت، حیف 123شمارهٔ ۵۹۶: ای سر و سرور مغان، خیز و بیار چنگ ...124شمارهٔ ۵۹۷: همه فیض است می پرستی عشق 125شمارهٔ ۵۹۸: ای نمک حسن تو، شور نمکدان عشق 126شمارهٔ ۵۹۹: نگردد غرق طوفان کشتی بی لنگر عاشق 127شمارهٔ ۶۰۰: زلف پریشان نهد، سلسله بر پای عشق 128شمارهٔ ۶۰۱: یک مشت سفله مانده بجا از کرام خلق 129شمارهٔ ۶۰۲: چون وصل در نگنجد، هجران کجاست لای ...130شمارهٔ ۶۰۳: تا شد سر غم گرم به طوفان من از اش ...131شمارهٔ ۶۰۴: جاری چو به یاد رخ جانان شودم اشک 132شمارهٔ ۶۰۵: هندوستان غربت بادا به ما مبارک 133شمارهٔ ۶۰۶: بر سر زدیم لالهٔ داغی به جای گل 134شمارهٔ ۶۰۷: چو بر سر زند شاخ، مستانه گل 135شمارهٔ ۶۰۸: رنگین سخنی چون کند از خامهٔ ما گل 136شمارهٔ ۶۰۹: خطّ تو، لوح صفحه طراز کتاب گل 137شمارهٔ ۶۱۰: جهان ساده پر کار است از نقش و نگا ...138شمارهٔ ۶۱۱: عشق اگر یار شود از اثر زاری دل 139شمارهٔ ۶۱۲: زهی ز صبح بناگوشت آفتاب خجل 140شمارهٔ ۶۱۳: ای از رخت مشاطه را، صد چشم حیران ...141شمارهٔ ۶۱۴: شدم ز توبهٔ بی صرفه در بهار خجل 142شمارهٔ ۶۱۵: حاجت اگر بری، در دولتسراست دل 143شمارهٔ ۶۱۶: هرگه به یادش از جگر افغان برآورم 144شمارهٔ ۶۱۷: چون طوطی اگر نام به گفتار بر آرم 145شمارهٔ ۶۱۸: با یاد نرگست، چو می ناب می زدم 146شمارهٔ ۶۱۹: چون شاخ گل از باد سحر، بار فشاندم 147شمارهٔ ۶۲۰: از دیده ی دل پرده ی پندارگرفتیم 148شمارهٔ ۶۲۱: راه از همه سو بر خبر خویش گرفتیم 149شمارهٔ ۶۲۲: غافل دمی از جذبهٔ صیّاد نگردیم 150شمارهٔ ۶۲۳: عشاق تو را قافله سالار نگردیم 151شمارهٔ ۶۲۴: به یک ایمای ابرو زندهٔ جاوید گردی ...152شمارهٔ ۶۲۵: دل تنگ از ستمت رشک گلستان کردم 153شمارهٔ ۶۲۶: عشق تو ملک خسروی، داغ تو چتر شاهی ...154شمارهٔ ۶۲۷: برخیز سوی عالم بالا برون رویم 155شمارهٔ ۶۲۸: به وصل از خوی او نظاره دیدار نتوا ...156شمارهٔ ۶۲۹: به صد جان غمزه ات مفت خریدار است ...157شمارهٔ ۶۳۰: سپاه فتنه با آن چشم جلاد است می د ...158شمارهٔ ۶۳۱: نگاهش با اسیران بر سر ناز است می ...159شمارهٔ ۶۳۲: ز خود دور آن دلارا را نمی دانم نم ...160شمارهٔ ۶۳۳: غم دنیا ندارم، در پی عقبا نمی مان ...161شمارهٔ ۶۳۴: ای دوست به هر منزل، همخانه تو را ...162شمارهٔ ۶۳۵: موسی صفت به داغ ظهور تو سوختیم 163شمارهٔ ۶۳۶: پیش از ظهور جلوهٔ جانانه سوختیم 164شمارهٔ ۶۳۷: شیر و شکر ز تلخی ایّام می کشم 165شمارهٔ ۶۳۸: بود تا چند در دل حسرت آن خوش بر و ...166شمارهٔ ۶۳۹: سر تا قدم از خون جگر، غیرت باغم 167شمارهٔ ۶۴۰: ترسم که پریشان شود از ناله غبارم 168شمارهٔ ۶۴۱: معنی کناره گیرد اگر از میان روم 169شمارهٔ ۶۴۲: طعنه هرگز به دل آزاری خاری نزدم 170شمارهٔ ۶۴۳: برق آهی ز جگر در شب تاری نزدیم 171شمارهٔ ۶۴۴: به پای خم اگر یکبار طالع بار می د ...172شمارهٔ ۶۴۵: چون مهرهٔ ششدر، شده رفتار ز یادم 173شمارهٔ ۶۴۶: خراباتی نژادم دلق شیادانهای دارم 174شمارهٔ ۶۴۷: پریشان خاطرم از همنشینان عزلتی دا ...175شمارهٔ ۶۴۸: نیم صورت پرست، اینجا تماشای دگر د ...176شمارهٔ ۶۴۹: گرچه در سینه صد آتشکده آتش دارم 177شمارهٔ ۶۵۰: ز بس راز تو را پنهان ازین نامحرما ...178شمارهٔ ۶۵۱: از خاک آستانت تا دیده دور دارم 179شمارهٔ ۶۵۲: خرابی برنتابد محنت آبادی که من دا ...180شمارهٔ ۶۵۳: جز ذکر تو ساقی، دگر اوراد ندارم 181شمارهٔ ۶۵۴: من صبر ز مژگان سیه تاب ندارم 182شمارهٔ ۶۵۵: به ره سربسته مکتوبی از آن مهرآشنا ...183شمارهٔ ۶۵۶: اگر من بیستون عشق را تعمیر می کرد ...184شمارهٔ ۶۵۷: کام اگر حاصل از آن لعل می آشام کن ...185شمارهٔ ۶۵۸: برخیز راه میکده ی عشق سرکنیم 186شمارهٔ ۶۵۹: خوش آنکه خرقهٔ ناموس و ننگ پاره ک ...187شمارهٔ ۶۶۰: برخیز که دامان سحرگاه بگیریم 188شمارهٔ ۶۶۱: دل را به نهانخانهٔ دیدار فرستیم 189شمارهٔ ۶۶۲: طرفی که من ز پهلوی دلدار بسته ام 190شمارهٔ ۶۶۳: رفتیم و به آن قامت رعنا نرسیدیم 191شمارهٔ ۶۶۴: چو صنعان مشق سودا می رسانم 192شمارهٔ ۶۶۵: در هجر تو تا چند من زار بگریم 193شمارهٔ ۶۶۶: به این بی طاقتی یارب به دنبالکه م ...194شمارهٔ ۶۶۷: نخواهد از شکنج دام هرگز کرد آزادم 195شمارهٔ ۶۶۸: کی راست به میزان وجود و عدم آیم 196شمارهٔ ۶۶۹: دو جهان است درکنار خودم 197شمارهٔ ۶۷۰: بیا که با همه تن چشم انتظار توایم 198شمارهٔ ۶۷۱: ما دامن وصل یار داربم 199شمارهٔ ۶۷۲: لعل تو مسیحا شد، بیمار چرا باشم 200شمارهٔ ۶۷۳: شمع سان شام غمت، منّت فردا نکشیم 201شمارهٔ ۶۷۴: ای غاشیهٔ شوق تو بر دوش نگاهم 202شمارهٔ ۶۷۵: گلستان محبت را ز دیرین عندلیبانم 203شمارهٔ ۶۷۶: ز هند تیره دل چون شمع روشنگر برون ...204شمارهٔ ۶۷۷: به یاد جلوهٔ شوخی، سبک ز جا رفتم 205شمارهٔ ۶۷۸: در آب دیده یا در سینهٔ پرآذر اندا ...206شمارهٔ ۶۷۹: صبح آینهٔ طلعت نیکوی تو دیدیم 207شمارهٔ ۶۸۰: من آن غارتگر جان می پرستم 208شمارهٔ ۶۸۱: ما چاک به دامن زدهٔ تهمت عشقیم 209شمارهٔ ۶۸۲: از بس غبار حسرت دیدار داشتم 210شمارهٔ ۶۸۳: چقدر حوصله باید که گداز آموزم 211شمارهٔ ۶۸۴: ساقیا رخ بنما تا همه از کار شویم 212شمارهٔ ۶۸۵: در زیر لب، آه از دل ناشاد برآرم 213شمارهٔ ۶۸۶: عقل دور است از آن جهان که منم 214شمارهٔ ۶۸۷: به امّیدی که لعل جرعه نوشی می زند ...215شمارهٔ ۶۸۸: جزای دوستی از شعله رخساران غمی دا ...216شمارهٔ ۶۸۹: هست چو شبنم از خودی، ننگ حجاب بر ...217شمارهٔ ۶۹۰: در غمت ترک گفتگو کردم 218شمارهٔ ۶۹۱: ما شکوه از آن زلف پریشان چه نویسی ...219شمارهٔ ۶۹۲: به مستی مرده ام ساقی، مهل مخمور د ...220شمارهٔ ۶۹۳: ز آواز خوش آن غنچه لب، تا دور شد ...221شمارهٔ ۶۹۴: به دل سخت تو حرفی ز دل تنگ زدم 222شمارهٔ ۶۹۵: آن نرگس میگسار دیدم 223شمارهٔ ۶۹۶: اشک کبابم، از دل سوزان فروچکم 224شمارهٔ ۶۹۷: دو روزی کز قضا بایست با این کاروا ...225شمارهٔ ۶۹۸: عشق عالی مقام را نازم 226شمارهٔ ۶۹۹: جهان را رونق از شادابی گفتار می آ ...227شمارهٔ ۷۰۰: به دست آمد مرا تا زلف او، تدبیرها ...228شمارهٔ ۷۰۱: می شود دل چو گل از عیش پریشان چه ...229شمارهٔ ۷۰۲: چشم خودم چو اشک ز مژگان فروچکم 230شمارهٔ ۷۰۳: ز مستی های صهبای ازل میخانهٔ خویش ...231شمارهٔ ۷۰۴: چشم تو را ز جور، پشیمان نیافتم 232شمارهٔ ۷۰۵: ز خوی سرکش او هر قدم پا مال می گر ...233شمارهٔ ۷۰۶: من روشن روان غافل به زندان بدن رف ...234شمارهٔ ۷۰۷: می گریزم ز جهان بار چرا بردارم 235شمارهٔ ۷۰۸: چه پروا توشهٔ واماندگی چون در کمر ...236شمارهٔ ۷۰۹: ز بستر تا به کی پهلو پی تسکین بگر ...237شمارهٔ ۷۱۰: دل آگه سر راهش ز پاس راز گرداندم 238شمارهٔ ۷۱۱: دست بر دل کی درین وحشت سرا می داش ...239شمارهٔ ۷۱۲: ز سامان سفر با خود دل رنجیده ای د ...240شمارهٔ ۷۱۳: ز حیلت سازی نفس صلاح اندیش می ترس ...241شمارهٔ ۷۱۴: زاهد از پای خم باده چه سان برخیزم 242شمارهٔ ۷۱۵: ز بس دارد غم آن گل عذار آشفته احو ...243شمارهٔ ۷۱۶: به خون خود چو گل آغشته دامن تا گر ...244شمارهٔ ۷۱۷: زمین و آسمان بیهوده می پیمود آواز ...245شمارهٔ ۷۱۸: نگاهی کن به حالم، دل به یغما داده ...246شمارهٔ ۷۱۹: عمارت برنمی تابم، ملامتخانه ی عشق ...247شمارهٔ ۷۲۰: فال فرخنده بیایید به دیدار زنیم 248شمارهٔ ۷۲۱: نشد فغان به اثر تا ره جنون نزدم 249شمارهٔ ۷۲۲: خشت خرد به روزنه قال می زنیم 250شمارهٔ ۷۲۳: ما خضر دل به چشمه پیکان فروختیم 251شمارهٔ ۷۲۴: بر آن سرم که غم تازه در کنار کشم 252شمارهٔ ۷۲۵: از شام هجر منّت دیدار می کشم 253شمارهٔ ۷۲۶: چقدر ز کلک و نامه، خبر نهان فرستم 254شمارهٔ ۷۲۷: محیط گوهری از اشک طوفان زای خود د ...255شمارهٔ ۷۲۸: شد فاش ز گلبرگ لبت راز نهانم 256شمارهٔ ۷۲۹: از وضع زخود رفتگی یار خرابم 257شمارهٔ ۷۳۰: در دهر حرامی زده شد سحر حلالم 258شمارهٔ ۷۳۱: پر و بال تذروان محبت بسته دیوانم 259شمارهٔ ۷۳۲: خرقه را در گرو ساغر لبریز کنیم 260شمارهٔ ۷۳۳: ز چشمم آستین بردار تا سیل دمان ری ...261شمارهٔ ۷۳۴: حساب از سختی آرام فرسا برنمی دارم 262شمارهٔ ۷۳۵: دل به آب خضر و عمر جاودان نسپرده ...263شمارهٔ ۷۳۶: لب عرض شکوه خامش نه ز بیم غیر دار ...264شمارهٔ ۷۳۷: نمی آید به راه شوخ طنازی که من دا ...265شمارهٔ ۷۳۸: سحر اشکم خروشان بود و آهم شیون اف ...266شمارهٔ ۷۳۹: تا دیده ام آن طرّهٔ طرّار، پریشان 267شمارهٔ ۷۴۰: محبّت برتر آمد از چه و چون 268شمارهٔ ۷۴۱: اگر خورشید را در زیر دامان می توا ...269شمارهٔ ۷۴۲: چه خوش است با خیال تو نهفته رازکر ...270شمارهٔ ۷۴۳: شمع را شعله، مسلسل ز دل آید بیرون 271شمارهٔ ۷۴۴: کار دل خام شد از سوزش بسیار چنین 272شمارهٔ ۷۴۵: ساقی مده خمارم در انتظار چندین 273شمارهٔ ۷۴۶: کوتاه ماند دست تمنّا در آستین 274شمارهٔ ۷۴۷: آیین عشق چیست؟ دلیرانه سوختن 275شمارهٔ ۷۴۸: زهد ما با می گلفام چه خواهد بودن 276شمارهٔ ۷۴۹: خودی بردار از پیش نظر حسن دلارا ب ...277شمارهٔ ۷۵۰: نیست دل را هوس دل شکنی بهتر ازین 278شمارهٔ ۷۵۱: ز فیض آبرو سبز است، نخل مدعای من 279شمارهٔ ۷۵۲: ز خط گلعذاران است سودایی دماغ من 280شمارهٔ ۷۵۳: ای درد تو یار جانی من 281شمارهٔ ۷۵۴: گلگونه ی بهار است خوناب دیده ی من 282شمارهٔ ۷۵۵: دیدی چهاکرد، غم با دل من 283شمارهٔ ۷۵۶: این لاله نیست بر سر مشت غبار من 284شمارهٔ ۷۵۷: نمودی جلوه ای شیرین شمایل در خیال ...285شمارهٔ ۷۵۸: بگشای زلف و طرهٔ سنبل به تابکن 286شمارهٔ ۷۵۹: از اشک لاله رنگ گلی در کنار کن 287شمارهٔ ۷۶۰: تا هوا ابر است ساقی، باده ای در ش ...288شمارهٔ ۷۶۱: بالین نهاده ام به سر کوی خویشتن 289شمارهٔ ۷۶۲: چشمت از ناز نبستهست در راز به من 290شمارهٔ ۷۶۳: نقاب از چهره بگشا، شور محشر را تم ...291شمارهٔ ۷۶۴: هان ای حریف میکده، می در ایاغ کن 292شمارهٔ ۷۶۵: جانا میاموز، فارغ نشستن 293شمارهٔ ۷۶۶: ز خون دیده باشد مایه دار، اشک غم ...294شمارهٔ ۷۶۷: چون شمع ما را هم زبان، گرم سخن خو ...295شمارهٔ ۷۶۸: گر چنین پر رخنه از سوز جگر خواهد ...296شمارهٔ ۷۶۹: ساقی دم صبوح است، خورشید جام گردا ...297شمارهٔ ۷۷۰: بی تو چسان به سر برد جان امیدوار ...298شمارهٔ ۷۷۱: نگاه گرم آتشپاره ای برد اختیار من 299شمارهٔ ۷۷۲: ز درویشی بقا دارد دل روشن ضمیر من 300شمارهٔ ۷۷۳: پیری به راه حرص نتابد عنان من 301شمارهٔ ۷۷۴: خارم که نیست گلشن صورت سرای من 302شمارهٔ ۷۷۵: که خواهد رسانید پیغام من 303شمارهٔ ۷۷۶: با این تنک سرمایگی، زحمت مکش زاری ...304شمارهٔ ۷۷۷: ز رخ چون آتش موسی نمودی، سینه سین ...305شمارهٔ ۷۷۸: روی کِه جلوه کرده که حیرانم این چ ...306شمارهٔ ۷۷۹: نامه ات خواندم و می بایدم افشان ک ...307شمارهٔ ۷۸۰: ای طلعت سیمین بران آیینهٔ رخسار ت ...308شمارهٔ ۷۸۱: دل در پریدن است چو شبنم ز روی تو 309شمارهٔ ۷۸۲: ای آب خضر، سایهٔ سرو روان تو 310شمارهٔ ۷۸۳: بنگر حه می کند مژه های دراز تو 311شمارهٔ ۷۸۴: به طوطی نکته آموزد لب شیرین کلام ...312شمارهٔ ۷۸۵: هدف سینه ز من، ناوک مژگان از تو 313شمارهٔ ۷۸۶: من نه حریف وعده ام طاقت انتظار کو 314شمارهٔ ۷۸۷: کام دلی به عالم ناپایدار کو 315شمارهٔ ۷۸۸: ساقی می عارفانه ات کو 316شمارهٔ ۷۸۹: جان را سپند ساز و به آتش نثار شو 317شمارهٔ ۷۹۰: دارد ستاره ریز، مرا آفتاب تو 318شمارهٔ ۷۹۱: زند بر خرمن شادیّ و غم برق جمال ت ...319شمارهٔ ۷۹۲: هله من جان جهانم، تنه ناها یاهو 320شمارهٔ ۷۹۳: کسی داند که هر بیتش به دیوان می ز ...321شمارهٔ ۷۹۴: در ملک جسم روشنی جان به نیم جو 322شمارهٔ ۷۹۵: من در میان نبودم، دل بود و یار هر ...323شمارهٔ ۷۹۶: مطلوب در لباس طلبکار آمده 324شمارهٔ ۷۹۷: تا رفته از نظر، ز تنم جان برآمده 325شمارهٔ ۷۹۸: دل، سیه مست به سودای تو از جا رفت ...326شمارهٔ ۷۹۹: تیغت از فرق مبتلا رفته 327شمارهٔ ۸۰۰: نسرین بری گلگون قبا، از جلوه جانم ...328شمارهٔ ۸۰۱: از ما نهان ز فرط ظهوری، چه فایده 329شمارهٔ ۸۰۲: روضه خلد خدایا به نکوکاران ده 330شمارهٔ ۸۰۳: عشق تو بانگ زد به زمین و زمان همه 331شمارهٔ ۸۰۴: سوی محراب شدم با می ناب آلوده 332شمارهٔ ۸۰۵: لعل لب او تا به لب جام رسیده 333شمارهٔ ۸۰۶: گل را ورقم رونق بازار شکسته 334شمارهٔ ۸۰۷: سحر آمد ندا ز میخانه 335شمارهٔ ۸۰۸: صبوحی از چمن مستانه پیراهن قبا کر ...336شمارهٔ ۸۰۹: خوش تلخ عتاب آمده ای حرف به جا چه 337شمارهٔ ۸۱۰: دوشین چو شفق بودم، خون جگر آلوده 338شمارهٔ ۸۱۱: مژگان نگر چو عربده جویان برآمده 339شمارهٔ ۸۱۲: نمی بینم کسی از آشنارویان به جا م ...340شمارهٔ ۸۱۳: گر غمزه اش به یغما، دل را ز ما گر ...341شمارهٔ ۸۱۴: دل داغ تو را به جان گرفته 342شمارهٔ ۸۱۵: در دیده نگاه تو که از جوش فتاده 343شمارهٔ ۸۱۶: رسید از عرق آن شاخ گل گلاب زده 344شمارهٔ ۸۱۷: رگ در تنم ز شورش سودا گسیخته 345شمارهٔ ۸۱۸: به جلوه های رسا سرفراز می آیی 346شمارهٔ ۸۱۹: سر چه باشد که تو در راه وفا نگذار ...347شمارهٔ ۸۲۰: ای آنکه غم هجرکشیدن نتوانی 348شمارهٔ ۸۲۱: گاهی به نگاهی دل ما شاد نکردی 349شمارهٔ ۸۲۲: ای عهد شکن، با تو اگر کار نبودی 350شمارهٔ ۸۲۳: سیمین بدنا! شمع شبستان که بودی 351شمارهٔ ۸۲۴: به قید جسم ز جان جهان چه می دانی 352شمارهٔ ۸۲۵: لوح دل را اگر از نقش دوبی ساده کن ...353شمارهٔ ۸۲۶: در پرده خط، خال به صد ناز گرفتی 354شمارهٔ ۸۲۷: تنگی از دل نرود تا تو میان نگشایی 355شمارهٔ ۸۲۸: یک نفس نیست که خون در دل شیدا نکن ...356شمارهٔ ۸۲۹: بر هر زمین که جلوه کنی آسمان کنی 357شمارهٔ ۸۳۰: تو و زهد خشک زاهد، من و عشق و می ...358شمارهٔ ۸۳۱: کشیدی تیغ و ساغر، گشتی آتش، گفتیم ...359شمارهٔ ۸۳۲: چو چشم آینه حیرانم از جمال کسی 360شمارهٔ ۸۳۳: من رند خراباتم،سر مست و خراب اولی 361شمارهٔ ۸۳۴: زان نور دیده، شد مژهٔ خون فشان ته ...362شمارهٔ ۸۳۵: که گفتت گرد سر آن طرهٔ عنبرفشان ب ...363شمارهٔ ۸۳۶: سرت گردم، نمی پرسی تو هم دیوانه ا ...364شمارهٔ ۸۳۷: خوش آنکه بزم حریفان کنون بیارایی 365شمارهٔ ۸۳۸: ای روی تو را موج عرق آینه سازی 366شمارهٔ ۸۳۹: افشاند نسیم سحری زلف نگاری 367شمارهٔ ۸۴۰: ای سوختهٔ عشق چرا کم ز سپندی 368شمارهٔ ۸۴۱: بر دیده کشم سرمه ز خاک کف پایی 369شمارهٔ ۸۴۲: ای کعبهٔ جان از تو کلیسای فرنگی 370شمارهٔ ۸۴۳: اگر از دیده ابنای زمان مستوری 371شمارهٔ ۸۴۴: کمند جذبه اش نگذاشت مجنونی به صحر ...372شمارهٔ ۸۴۵: ز کاوش مژه ى شوخ آتشین خویی 373شمارهٔ ۸۴۶: مرا دور از تو، گل در پیرهن خار اس ...374شمارهٔ ۸۴۷: دل آشفته و دیده خونبار داری 375شمارهٔ ۸۴۸: منت نکشد همّتم از دست دعایی 376شمارهٔ ۸۴۹: نگذاشت نی به هوشم، از نالهٔ رسایی 377شمارهٔ ۸۵۰: تو گر ابر نقاب از روی آتشناک بردا ...378شمارهٔ ۸۵۱: چرا ازشام زلف آن صبح تابان بر نمی ...379شمارهٔ ۸۵۲: به حسرت گفت با صیاد خون آغشته نخج ...380شمارهٔ ۸۵۳: خصم آسودگیم، ای غم جانان مددی 381شمارهٔ ۸۵۴: ز دام طره، شکنهای دلربا بنمای 382شمارهٔ ۸۵۵: تا شکن از دور روزگار نیابی 383شمارهٔ ۸۵۶: بکش خون دلم تا مستی بی دردسر یابی 384شمارهٔ ۸۵۷: خواست شاهد می پرستم، یللی 385شمارهٔ ۸۵۸: دوشینه دلم داشت به یاد تو سرودی 386شمارهٔ ۸۵۹: ز دل غافلی یار جانی نباشی 387شمارهٔ ۸۶۰: ای خستهٔ بی قرار چونی 388شمارهٔ ۸۶۱: به قید آب وگل ای جان ناتوان چونی 389شمارهٔ ۸۶۲: حین طفت حول الحی اذ مررت بالجانی 390شمارهٔ ۸۶۳: برده ست غمت، دست و دل ازکار، کجای ...391شمارهٔ ۸۶۴: در قید غمم، خاطر آزاد کجایی 392شمارهٔ ۸۶۵: خرابم از ادای شیوهٔ مستانهٔ چشمی 393شمارهٔ ۸۶۶: طبیب من، حرا از خسته جان خود نمی ...394شمارهٔ ۸۶۷: به دستم داده دستی، برده در خونم ف ...395شمارهٔ ۸۶۸: بود می خانه ها، در چشم شهلای تو ا ...396شمارهٔ ۸۶۹: ابرکفت بنازم، فیضی ببار ساقی 397شمارهٔ ۸۷۰: ابر، تر دامن و سرد است هوا ای ساق ...398شمارهٔ ۸۷۱: بساط سرو گل، افسرده شد در گلشن ای ...399شمارهٔ ۸۷۲: خموشی گزین در دبستان معنی 400شمارهٔ ۸۷۳: من صیدم و دام، زندگانی 401شمارهٔ ۸۷۴: توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظ ...402شمارهٔ ۸۷۵: با یار گفتم از غم بسیار، اندکی 403شمارهٔ ۸۷۶: دو خصم داده به هم دست و این فگار ...404شمارهٔ ۸۷۷: حیران لقایی شدم امروزکه دانی 405شمارهٔ ۸۷۸: ز عاشق شکوه ای جز مهر ورزیدن نمی ...406شمارهٔ ۸۷۹: هجر در دامن دل ریخته خار عجبی 407شمارهٔ ۸۸۰: چون خود اگر عشوه گری داشتی 408شمارهٔ ۸۸۱: به ناکامی گذشت، ای شاخ گل، دور از ...409شمارهٔ ۸۸۲: کند گردآوری زلفش، دل شوریده بسیار ...410شمارهٔ ۸۸۳: به افسونها، شنیدم بوالهوس را، شاد ...411شمارهٔ ۸۸۴: مست صهبای الستم یللی 412شمارهٔ ۸۸۵: بدا ما قد بدا فی الحبّ من بیداءِ ...413شمارهٔ ۸۸۶: نمی ماند به مصر از پیرهن، جز تهمت ...414شمارهٔ ۸۸۷: دلا، به جبهه، در دوست را نشان چه ...415شمارهٔ ۸۸۸: در دیده و دل، از دل و از دیده جدا ...416شمارهٔ ۸۸۹: فریاد که از عاشق مسکین که تو داری 417شمارهٔ ۸۹۰: ای ناله، خوشا بخت رسایی که تو دار ...418شمارهٔ ۸۹۱: بردم به لحد زان رخ افروخته، داغی 419شمارهٔ ۸۹۲: چو فرهاد ار به تیغ بیستون مردانه ...420شمارهٔ ۸۹۳: راه دل و دین را زدی ای طرفه صنم، ...421شمارهٔ ۸۹۴: خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی 422شمارهٔ ۸۹۵: می گرفتیم به جانان، سر راهی، گاهی 423شمارهٔ ۸۹۶: درد دل گفتمی، ار همنفسی داشتمی 424شمارهٔ ۸۹۷: به صورت هر چه بینی، نقش برآب است ...425شمارهٔ ۸۹۸: گر سینه شود سینا، بی تاب و توانست ...426شمارهٔ ۸۹۹: کند خون دل من، چشم تر را خانه آرا ...427شمارهٔ ۹۰۰: به جلوه، جامهٔ صبر مرا قبا کردی 428شمارهٔ ۹۰۱: نمی دانم تو بی پروا نگاه، از دل چ ...429شمارهٔ ۹۰۲: ای دل، سپند آتش سودای کیستی 430شمارهٔ ۹۰۳: ناله ام را در دلش تأثیر بودی کاشک ...431شمارهٔ ۹۰۴: چه خوش بود که به دی، طرح نوبهار ک ...432شمارهٔ ۹۰۵: خاصان تمام مستند، ساقی صلای عامی 433شمارهٔ ۹۰۶: به دلهای دماغ آشفته، سنبل می کند ...434شمارهٔ ۹۰۷: به جان سوزی، نی کلک سخن ساز مرا د ...435شمارهٔ ۹۰۸: ای از شرار عشق تو هر سینه آتشخانه ...436شمارهٔ ۹۰۹: ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ا ...437شمارهٔ ۹۱۰: آگه ز بی وفایی اغیار گشته ای 438شمارهٔ ۹۱۱: بنمای رخ چون دیده را گرم تماشاکرد ...439شمارهٔ ۹۱۲: ای شوق، در شکنجهٔ دل ها چگونه ای

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ