کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به وصل از خوی او نظاره دیدار نتوانم

    نگاهی گرد دل می گردد و اظهار نتوانم

    ز خجلت سر به پیش افکنده ام نه عجز و نه عذری

    گناه من اگر عشق است، استغفار نتوانم

    گریبان پاره می آیم به کویت هر سحر، ترسم

    که مستم محتسب پندارد و انکار نتوانم

    اگر ز آلایشم آزرده ای، اوّل قدح در ده

    به مستی می توانم پاک شد، هشیار نتوانم

    رقیبان از وفا در لاف و من خاموش کی شاید؟

    درین دعوی تنزل کردن از اغیار نتوانم

    تو را تا دیده ام گلشن به چشمم خار می آید

    توانم دیده از گل بست، زان رخسار نتوانم

    به راه او دل و دستم حزین از کار می ماند

    درین مستی پریشان کردن دستار نتوانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha