کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو را نمودم و گفتم به دل، که یار این است

    به خون خود زده ای دست، اگر نگار این است

    کف بریدهٔ بی نسبت پرستاران

    به بستر تو گل افشانده، خار خار این است

    میانهٔ تو و آیینه شد صفای خوشی

    میانهٔ من و دل، هر نفس غبار این است

    مگر به آن لب شیرین رسد پیام دلم

    چو نی حلاوتم از ناله های زار این است

    ستم رسیدهٔ اوییم و فارغ است دلش

    یکی ز جمله ستم های بی شمار این است

    به هر چه دیده گشودیم رفت و داغ بجاست

    چمن فروزی گل های اعتبار این است

    ز هر که ذائقه گیرد، عوض دهد نعمت

    یکی ز بی مزگی های روزگار این است

    حزین به صفحهٔ گیتی به یاد دیده وران

    نوشتم این دو سه مصرع که یادگار این است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha