کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کند بر تخت عزت جا، چو از تن جان برون آید

    به شاهی می رسد یوسف، چو از زندان برون آید

    ز بس از درد هجران زندگانی گشته دشوارم

    رگ جان بی تو چون تار نفس آسان برون آید

    ز تیر غمزهٔ او بس که دارد دل جراحت ها

    نفس از سینه خون آلود، چون پیکان برون آید

    سپر گر مانع تیر قضا گردد، تواند شد

    که دل از عهدهٔ آن کاوش مژگان برون آید

    به پای خُم من مخمور، لب بر خاک می مالم

    سبوی قسمتم خشک از دل عمّان برون آید

    ز کودک مشربی ها می خورد زاهد غم روزی

    که از کام حریصش لقمه چون دندان برون آید

    حزین احسانی از مژگان تر در کار دریا کن

    که تا کام صدف از منّت احسان برون آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha