کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زان نور دیده، شد مژهٔ خون فشان تهی

    از طایر مراد مباد آشیان تهی

    رشک محبتم نگذارد نفس کشم

    دل از حدیث شوق پر است و زبان تهی

    ترسم رَوَد زِ یاد تو یکباره نام ما

    ازکین ما مکن دل نامهربان تهی

    خوش ظاهرند زاهد بی مغز و جوزِ پوچ

    بیرون پر از فریب، ولیکن میان تهی

    ساقی بیا به یک دو سبو دست ما بگیر

    داریم ساغری، چو کف عاشقان تهی

    نی را نوا نماند و جرس را صدا گرفت

    ما را نشد ز ناله حزین ، استخوان تهی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha