کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سرت گردم، نمی پرسی تو هم دیوانه ای داری؟

    نه آخر ای چراغ چشم من، پروانه ای داری؟

    نشد از یک نهانی دیدنی، برداری از خاکم

    چه بی پروا نگاه آشنا بیگانه ای داری

    نمک در ساغر حسنت، نریزد شور محشر هم

    که از خون شهیدان، هر طرف میخانهای داری

    نیم غمگین در میخانه را گر محتسب گِل زد

    که در گردش ز چشم مست خود میخانه ای داری

    تو شمع بزم اغیاری و دل می سوزد از حسرت

    نه آخر ای خرابت من، تو هم پروانه ای داری؟

    اگر درکشور جانها، وگر درکعبه دلها

    به هر جا هستی ای زیبا صنم، بتخانه ای داری

    بنازم ای خدنگ ناز، زور دست و بازو را

    عجب در خاک و خون غلتاندن مردانه ای داری

    سپندآسا به رقص آورده ای ذرات عالم را

    بنازم عشق، هی، خوش گرمی افسانه ای داری

    حزین دست کدامین بی مروّت داده ا ی دل را؟

    که آه دردناک و نالهٔ مستانه ای داری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha