به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیاتشمارهٔ ۴۶۳: هرکس به خاک میکده مست و خراب مُرد

2100عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هرکس به خاک میکده مست و خراب مُرد

آسوده از ثواب و خلاص از عذاب مرد

چشمی به دور دهر سیه کاسه سیر نیست

اسکندرش به حسرت یک جرعه آب مُرد

اوضاع زشت عالم دون دیدنی نبود

آسوده آنکه در شب مستی به خواب مُرد

از جور بی حساب تو جاوبد زنده ایم

زاهد ز بیم پرسش روز حساب مُرد

خون بی بهاست عاشق حاضر جواب را

جان خواست از حزین لب او، در جواب مُرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۶۲: تا کی توان ز عمر، فریب سراب خورد 2شمارهٔ ۴۶۳: هرکس به خاک میکده مست و خراب مُرد 3شمارهٔ ۴۶۴: جلوه اش دامن نازی به دل ریش کشید 4شمارهٔ ۴۶۵: چه شد یا رب که ابر نوبهاران برنمی ...5شمارهٔ ۴۶۶: تا سرو را هوای قدت سرفراز کرد 6شمارهٔ ۴۶۷: ز آهم بیستون چرخ، آتش تاب می گردد 7شمارهٔ ۴۶۸: عشق تو که صد برهمن از کیش برآورد 8شمارهٔ ۴۶۹: عشق آمد و از سینهٔ من دود برآورد 9شمارهٔ ۴۷۰: از حرف سست توبه، لب را گزید باید 10شمارهٔ ۴۷۱: ز فیض روی تو خط کامیاب می باشد 11شمارهٔ ۴۷۲: ساقی چه شد که آتش موسی ز می کند 12شمارهٔ ۴۷۳: اهل قلم فراغت دنیا نمی کنند 13شمارهٔ ۴۷۴: گر دل سر شکایت دیرینه واکند 14شمارهٔ ۴۷۵: بهار اسباب شورم را به سامان کرده ...15شمارهٔ ۴۷۶: تابی به سر زلف زد و طرّه به خم دا ...16شمارهٔ ۴۷۷: خوشا روزی که تیرت، پی به جان مستم ...17شمارهٔ ۴۷۸: بر سر تربتم آن نوگل خندان آرید 18شمارهٔ ۴۷۹: اگر دست مرا ساقی به یک رطل گران گ ...19شمارهٔ ۴۸۰: پیکان تو مشکل که به دل یار توان ک ...20شمارهٔ ۴۸۱: کی از ما چشم صورت بین مردم حال می ...21شمارهٔ ۴۸۲: کی صرفه ز ما خصم سبک سر به دغا بر ...22شمارهٔ ۴۸۳: نبود عجب که از دل ما شور شد بلند 23شمارهٔ ۴۸۴: من از دل و دین باختگانم چه توان ک ...24شمارهٔ ۴۸۵: ننگ در عشق و جنون نام مرا عالی کر ...25شمارهٔ ۴۸۶: باد صبا فسانهٔ زلف تو ساز کرد 26شمارهٔ ۴۸۷: آب و رنگی به چمن فیض گلستان تو دا ...27شمارهٔ ۴۸۸: سبزه دور از تو، مغیلان به نظر می ...28شمارهٔ ۴۸۹: خرامد یار من مستانه هر راهی دچار ...29شمارهٔ ۴۹۰: خوشا دمی که مرا دیده از غبار برآی ...30شمارهٔ ۴۹۱: نسیم حالت آور، پای کوبان، تردماغ ...31شمارهٔ ۴۹۲: پیمانه، گرد کلفت صد ساله می برد 32شمارهٔ ۴۹۳: بانگی به حریفان فرو رفته صبا زد 33شمارهٔ ۴۹۴: کدامین آتشین رخسار گرم خودنمایی ش ...34شمارهٔ ۴۹۵: به سنگ حادثه خونم چو پایمال شود 35شمارهٔ ۴۹۶: ز نخجیر دلیرم غمزهٔ صیاد می لرزد 36شمارهٔ ۴۹۷: نه هرکه طبل و علم ساخت سروری داند 37شمارهٔ ۴۹۸: زاهد از حلقهٔ ما چون دگران برخیزد 38شمارهٔ ۴۹۹: بهار جلوه چون ره برگلستان تو اندا ...39شمارهٔ ۵۰۰: شراب اشک تلخم، چاشنی از نقل تر گی ...40شمارهٔ ۵۰۱: معشوق اگر میل وفا داشته باشد 41شمارهٔ ۵۰۲: سحاب خامه من جز در خوشاب ندارد 42شمارهٔ ۵۰۳: از آن بر گرد دنیا چشم عشرت کیش می ...43شمارهٔ ۵۰۴: مباحث نظری مرد داد می خواهد 44شمارهٔ ۵۰۵: دارم از عشق و جنون سلسله جنبانی چ ...45شمارهٔ ۵۰۶: زد آتش در دلم چون شمع، دیدار این ...46شمارهٔ ۵۰۷: موج حیات از آن گل رخساره نگسلد 47شمارهٔ ۵۰۸: در خاره، خدنگ نگهت کار نماید 48شمارهٔ ۵۰۹: رهرو وادی عشق، آبله پا می باید 49شمارهٔ ۵۱۰: عیش ار به دل آبله ناکم گذرانند 50شمارهٔ ۵۱۱: مردان نظر از نرگس فتّان تو یابند 51شمارهٔ ۵۱۲: من چشمم و عالم همه خار است ببینید 52شمارهٔ ۵۱۳: خمارین نرگسش، می در رگ خمّار نگذا ...53شمارهٔ ۵۱۴: سبک از جا رود، هر کس که با ما یار ...54شمارهٔ ۵۱۵: خوش آنکه یار، کله گوشهٔ وفا شکند 55شمارهٔ ۵۱۶: چون شمع ز خود گرم شتابم به دمی چن ...56شمارهٔ ۵۱۷: ز مرد کار، دل روزگار می لرزد 57شمارهٔ ۵۱۸: ازین دهشت که هجرانی مبادا در کمین ...58شمارهٔ ۵۱۹: تبسم شرمگین ز آن غنچهٔ خودکام می ...59شمارهٔ ۵۲۰: فسانهٔ شب غم را چراغ می فهمد 60شمارهٔ ۵۲۱: خورشید بندهٔ توست، اقرار می نماید 61شمارهٔ ۵۲۲: از کارگاه نسبت، هرکس لباس پوشد 62شمارهٔ ۵۲۳: نشد شبی که می خونم از سبو نچکد 63شمارهٔ ۵۲۴: سپهر سفله پرور در شکستم راحتی یاب ...64شمارهٔ ۵۲۵: بدآموز وفا کی قدر ناز یار می داند 65شمارهٔ ۵۲۶: دستان زن عشرتکده، فریاد نداند 66شمارهٔ ۵۲۷: به سینه چون مژهٔ او سنان بجنباند 67شمارهٔ ۵۲۸: خمش زخوی تو عاشق بود زبانش و لرزد 68شمارهٔ ۵۲۹: از یاد شکّر خنده اش، تلخی هجران ش ...69شمارهٔ ۵۳۰: اثر چون نیست در فریاد ما، پاس نفس ...70شمارهٔ ۵۳۱: در حضرت شاهان، دل گمراه نگهدار 71شمارهٔ ۵۳۲: برکف، دل سی پارهٔ عشّاق نگهدار 72شمارهٔ ۵۳۳: کام طمع ز لذت دنیا نگاه دار 73شمارهٔ ۵۳۴: ای دل، به ناله از جگر خاره خون بر ...74شمارهٔ ۵۳۵: ای صبا نکته ای از لعل شکربار بیار 75شمارهٔ ۵۳۶: ای دل همه لافی سخن حوصله بگذار 76شمارهٔ ۵۳۷: بی تو در پیرهن نامیه، خار است بها ...77شمارهٔ ۵۳۸: سبز شد خط لبّ یار، بهار است بهار 78شمارهٔ ۵۳۹: هر سو به جلوه بردی، صبر و قرار دی ...79شمارهٔ ۵۴۰: من خراباتیم ای شوخ، مرا یار مگیر 80شمارهٔ ۵۴۱: می کند دل در خم زلف تو زاری بیشتر 81شمارهٔ ۵۴۲: ساقی به لبم بادهٔ پالیده فروبار 82شمارهٔ ۵۴۳: از کمال خویش نالم نی ز جور روزگار 83شمارهٔ ۵۴۴: داریم به کف زلفی، محشر به کمین ان ...84شمارهٔ ۵۴۵: مزد تردستی فرهاد رسید آخر کار 85شمارهٔ ۵۴۶: عشق آشنا شد شمع من، طبع هوا خواهش ...86شمارهٔ ۵۴۷: سحر ز بستر نسرین سبک عنان برخیز 87شمارهٔ ۵۴۸: صبح از اثر چغانه برخیز 88شمارهٔ ۵۴۹: یا از سر روزگار برخیز 89شمارهٔ ۵۵۰: حیرت زده را تاب رخ یار میاموز 90شمارهٔ ۵۵۱: ای عشق، خون دیده مرا در ایاغ ریز 91شمارهٔ ۵۵۲: با یار نیست دوری ما راکمی هنوز 92شمارهٔ ۵۵۳: ز ترکتازی آن نازنین سوار هنوز 93شمارهٔ ۵۵۴: به عجز من بنگر وز غرور یارمپرس 94شمارهٔ ۵۵۵: جز خون به بزم ما می نابی ندید کس 95شمارهٔ ۵۵۶: دلها ز جلوه خون شد و یاری ندید کس 96شمارهٔ ۵۵۷: بی مطرب و می چشم تری را چه کند کس 97شمارهٔ ۵۵۸: جلوهٔ ناز تو ای سرو روان ما را بس 98شمارهٔ ۵۵۹: شب سودازدگان زلف پریشان تو بس 99شمارهٔ ۵۶۰: ای طرّه برافشانده، خدا را ز گدا پ ...100شمارهٔ ۵۶۱: تلخ از لبت، ای خسرو خوبان به گدا ...101شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی صبوح نجات از خمار بخش 102شمارهٔ ۵۶۳: گر نشد جان و دلم از رخ زیبای تو خ ...103شمارهٔ ۵۶۴: دارم ز ریزش مژه، جیب و کنار خوش 104شمارهٔ ۵۶۵: برقع طرف نگردد، با آتشین عذارش 105شمارهٔ ۵۶۶: پشتم چو تیغ خم شد، از بار جوهر خو ...106شمارهٔ ۵۶۷: دارم ز داغ دل چمنی در کنار خویش 107شمارهٔ ۵۶۸: باید از نالهء جانکاه عصا دارد پیش 108شمارهٔ ۵۶۹: بی نشانی همه شان است به عنقا مفرو ...109شمارهٔ ۵۷۰: شادیم که شد جهان فراموش 110شمارهٔ ۵۷۱: چو شمع، انجمن افروز کفر و ایمان ب ...111شمارهٔ ۵۷۲: آمد شبی به خوابم، آن ماه پرنیان پ ...112شمارهٔ ۵۷۳: آیا همای تیر تو جوید نشان خویش 113شمارهٔ ۵۷۴: کرده ام خاک در میکده را بستر خویش 114شمارهٔ ۵۷۵: بستم کمر چو عنقا در بی نشانی خویش 115شمارهٔ ۵۷۶: یک دم به مزد دیده شب زنده دار خوی ...116شمارهٔ ۵۷۷: فکندم دل به کوثر از زلال لعل نوشی ...117شمارهٔ ۵۷۸: بود یارم غم دیرینهء خویش 118شمارهٔ ۵۷۹: قیامت شد به پا از جلوه نوخیز شمشا ...119شمارهٔ ۵۸۰: چو موج می جدا از باده نتوان کرد پ ...120شمارهٔ ۵۸۱: هرگل که پر از لخت جگر نیست کنارش 121شمارهٔ ۵۸۲: گر تیر جفایی رسد از دوست، نشان با ...122شمارهٔ ۵۸۳: سالک، ز سراغ ره مقصود خمش باش 123شمارهٔ ۵۸۴: از چشم خویش باشد، باغ و بهار دروی ...124شمارهٔ ۵۸۵: سپندآسا در آتشخانه می رقص 125شمارهٔ ۵۸۶: هجران رسیده، کی برد از روزگار، فی ...126شمارهٔ ۵۸۷: ای تاب سنبلت زده بر مشک ناب خط 127شمارهٔ ۵۸۸: عشاق را ز سیر گل و ارغوان چه حظ 128شمارهٔ ۵۸۹: نی می سرود با دل پرشور در سماع 129شمارهٔ ۵۹۰: رخ برفروختی، زدی آتش به جان شمع 130شمارهٔ ۵۹۱: ای نثار ره تیغ تو سرافشانی شمع 131شمارهٔ ۵۹۲: کرده عشق شعله خو ب بشه درجانم چو ...132شمارهٔ ۵۹۳: چون لاله شد از باغ رخت قسمت من دا ...133شمارهٔ ۵۹۴: دایم به تلخ کامی یاران خورم دریغ 134شمارهٔ ۵۹۵: زندگی در جمع سامان رفت، حیف 135شمارهٔ ۵۹۶: ای سر و سرور مغان، خیز و بیار چنگ ...136شمارهٔ ۵۹۷: همه فیض است می پرستی عشق 137شمارهٔ ۵۹۸: ای نمک حسن تو، شور نمکدان عشق 138شمارهٔ ۵۹۹: نگردد غرق طوفان کشتی بی لنگر عاشق 139شمارهٔ ۶۰۰: زلف پریشان نهد، سلسله بر پای عشق 140شمارهٔ ۶۰۱: یک مشت سفله مانده بجا از کرام خلق 141شمارهٔ ۶۰۲: چون وصل در نگنجد، هجران کجاست لای ...142شمارهٔ ۶۰۳: تا شد سر غم گرم به طوفان من از اش ...143شمارهٔ ۶۰۴: جاری چو به یاد رخ جانان شودم اشک 144شمارهٔ ۶۰۵: هندوستان غربت بادا به ما مبارک 145شمارهٔ ۶۰۶: بر سر زدیم لالهٔ داغی به جای گل 146شمارهٔ ۶۰۷: چو بر سر زند شاخ، مستانه گل 147شمارهٔ ۶۰۸: رنگین سخنی چون کند از خامهٔ ما گل 148شمارهٔ ۶۰۹: خطّ تو، لوح صفحه طراز کتاب گل 149شمارهٔ ۶۱۰: جهان ساده پر کار است از نقش و نگا ...150شمارهٔ ۶۱۱: عشق اگر یار شود از اثر زاری دل 151شمارهٔ ۶۱۲: زهی ز صبح بناگوشت آفتاب خجل 152شمارهٔ ۶۱۳: ای از رخت مشاطه را، صد چشم حیران ...153شمارهٔ ۶۱۴: شدم ز توبهٔ بی صرفه در بهار خجل 154شمارهٔ ۶۱۵: حاجت اگر بری، در دولتسراست دل 155شمارهٔ ۶۱۶: هرگه به یادش از جگر افغان برآورم 156شمارهٔ ۶۱۷: چون طوطی اگر نام به گفتار بر آرم 157شمارهٔ ۶۱۸: با یاد نرگست، چو می ناب می زدم 158شمارهٔ ۶۱۹: چون شاخ گل از باد سحر، بار فشاندم 159شمارهٔ ۶۲۰: از دیده ی دل پرده ی پندارگرفتیم 160شمارهٔ ۶۲۱: راه از همه سو بر خبر خویش گرفتیم 161شمارهٔ ۶۲۲: غافل دمی از جذبهٔ صیّاد نگردیم 162شمارهٔ ۶۲۳: عشاق تو را قافله سالار نگردیم 163شمارهٔ ۶۲۴: به یک ایمای ابرو زندهٔ جاوید گردی ...164شمارهٔ ۶۲۵: دل تنگ از ستمت رشک گلستان کردم 165شمارهٔ ۶۲۶: عشق تو ملک خسروی، داغ تو چتر شاهی ...166شمارهٔ ۶۲۷: برخیز سوی عالم بالا برون رویم 167شمارهٔ ۶۲۸: به وصل از خوی او نظاره دیدار نتوا ...168شمارهٔ ۶۲۹: به صد جان غمزه ات مفت خریدار است ...169شمارهٔ ۶۳۰: سپاه فتنه با آن چشم جلاد است می د ...170شمارهٔ ۶۳۱: نگاهش با اسیران بر سر ناز است می ...171شمارهٔ ۶۳۲: ز خود دور آن دلارا را نمی دانم نم ...172شمارهٔ ۶۳۳: غم دنیا ندارم، در پی عقبا نمی مان ...173شمارهٔ ۶۳۴: ای دوست به هر منزل، همخانه تو را ...174شمارهٔ ۶۳۵: موسی صفت به داغ ظهور تو سوختیم 175شمارهٔ ۶۳۶: پیش از ظهور جلوهٔ جانانه سوختیم 176شمارهٔ ۶۳۷: شیر و شکر ز تلخی ایّام می کشم 177شمارهٔ ۶۳۸: بود تا چند در دل حسرت آن خوش بر و ...178شمارهٔ ۶۳۹: سر تا قدم از خون جگر، غیرت باغم 179شمارهٔ ۶۴۰: ترسم که پریشان شود از ناله غبارم 180شمارهٔ ۶۴۱: معنی کناره گیرد اگر از میان روم 181شمارهٔ ۶۴۲: طعنه هرگز به دل آزاری خاری نزدم 182شمارهٔ ۶۴۳: برق آهی ز جگر در شب تاری نزدیم 183شمارهٔ ۶۴۴: به پای خم اگر یکبار طالع بار می د ...184شمارهٔ ۶۴۵: چون مهرهٔ ششدر، شده رفتار ز یادم 185شمارهٔ ۶۴۶: خراباتی نژادم دلق شیادانهای دارم 186شمارهٔ ۶۴۷: پریشان خاطرم از همنشینان عزلتی دا ...187شمارهٔ ۶۴۸: نیم صورت پرست، اینجا تماشای دگر د ...188شمارهٔ ۶۴۹: گرچه در سینه صد آتشکده آتش دارم 189شمارهٔ ۶۵۰: ز بس راز تو را پنهان ازین نامحرما ...190شمارهٔ ۶۵۱: از خاک آستانت تا دیده دور دارم 191شمارهٔ ۶۵۲: خرابی برنتابد محنت آبادی که من دا ...192شمارهٔ ۶۵۳: جز ذکر تو ساقی، دگر اوراد ندارم 193شمارهٔ ۶۵۴: من صبر ز مژگان سیه تاب ندارم 194شمارهٔ ۶۵۵: به ره سربسته مکتوبی از آن مهرآشنا ...195شمارهٔ ۶۵۶: اگر من بیستون عشق را تعمیر می کرد ...196شمارهٔ ۶۵۷: کام اگر حاصل از آن لعل می آشام کن ...197شمارهٔ ۶۵۸: برخیز راه میکده ی عشق سرکنیم 198شمارهٔ ۶۵۹: خوش آنکه خرقهٔ ناموس و ننگ پاره ک ...199شمارهٔ ۶۶۰: برخیز که دامان سحرگاه بگیریم 200شمارهٔ ۶۶۱: دل را به نهانخانهٔ دیدار فرستیم 201شمارهٔ ۶۶۲: طرفی که من ز پهلوی دلدار بسته ام 202شمارهٔ ۶۶۳: رفتیم و به آن قامت رعنا نرسیدیم 203شمارهٔ ۶۶۴: چو صنعان مشق سودا می رسانم 204شمارهٔ ۶۶۵: در هجر تو تا چند من زار بگریم 205شمارهٔ ۶۶۶: به این بی طاقتی یارب به دنبالکه م ...206شمارهٔ ۶۶۷: نخواهد از شکنج دام هرگز کرد آزادم 207شمارهٔ ۶۶۸: کی راست به میزان وجود و عدم آیم 208شمارهٔ ۶۶۹: دو جهان است درکنار خودم 209شمارهٔ ۶۷۰: بیا که با همه تن چشم انتظار توایم 210شمارهٔ ۶۷۱: ما دامن وصل یار داربم 211شمارهٔ ۶۷۲: لعل تو مسیحا شد، بیمار چرا باشم 212شمارهٔ ۶۷۳: شمع سان شام غمت، منّت فردا نکشیم 213شمارهٔ ۶۷۴: ای غاشیهٔ شوق تو بر دوش نگاهم 214شمارهٔ ۶۷۵: گلستان محبت را ز دیرین عندلیبانم 215شمارهٔ ۶۷۶: ز هند تیره دل چون شمع روشنگر برون ...216شمارهٔ ۶۷۷: به یاد جلوهٔ شوخی، سبک ز جا رفتم 217شمارهٔ ۶۷۸: در آب دیده یا در سینهٔ پرآذر اندا ...218شمارهٔ ۶۷۹: صبح آینهٔ طلعت نیکوی تو دیدیم 219شمارهٔ ۶۸۰: من آن غارتگر جان می پرستم 220شمارهٔ ۶۸۱: ما چاک به دامن زدهٔ تهمت عشقیم 221شمارهٔ ۶۸۲: از بس غبار حسرت دیدار داشتم 222شمارهٔ ۶۸۳: چقدر حوصله باید که گداز آموزم 223شمارهٔ ۶۸۴: ساقیا رخ بنما تا همه از کار شویم 224شمارهٔ ۶۸۵: در زیر لب، آه از دل ناشاد برآرم 225شمارهٔ ۶۸۶: عقل دور است از آن جهان که منم 226شمارهٔ ۶۸۷: به امّیدی که لعل جرعه نوشی می زند ...227شمارهٔ ۶۸۸: جزای دوستی از شعله رخساران غمی دا ...228شمارهٔ ۶۸۹: هست چو شبنم از خودی، ننگ حجاب بر ...229شمارهٔ ۶۹۰: در غمت ترک گفتگو کردم 230شمارهٔ ۶۹۱: ما شکوه از آن زلف پریشان چه نویسی ...231شمارهٔ ۶۹۲: به مستی مرده ام ساقی، مهل مخمور د ...232شمارهٔ ۶۹۳: ز آواز خوش آن غنچه لب، تا دور شد ...233شمارهٔ ۶۹۴: به دل سخت تو حرفی ز دل تنگ زدم 234شمارهٔ ۶۹۵: آن نرگس میگسار دیدم 235شمارهٔ ۶۹۶: اشک کبابم، از دل سوزان فروچکم 236شمارهٔ ۶۹۷: دو روزی کز قضا بایست با این کاروا ...237شمارهٔ ۶۹۸: عشق عالی مقام را نازم 238شمارهٔ ۶۹۹: جهان را رونق از شادابی گفتار می آ ...239شمارهٔ ۷۰۰: به دست آمد مرا تا زلف او، تدبیرها ...240شمارهٔ ۷۰۱: می شود دل چو گل از عیش پریشان چه ...241شمارهٔ ۷۰۲: چشم خودم چو اشک ز مژگان فروچکم 242شمارهٔ ۷۰۳: ز مستی های صهبای ازل میخانهٔ خویش ...243شمارهٔ ۷۰۴: چشم تو را ز جور، پشیمان نیافتم 244شمارهٔ ۷۰۵: ز خوی سرکش او هر قدم پا مال می گر ...245شمارهٔ ۷۰۶: من روشن روان غافل به زندان بدن رف ...246شمارهٔ ۷۰۷: می گریزم ز جهان بار چرا بردارم 247شمارهٔ ۷۰۸: چه پروا توشهٔ واماندگی چون در کمر ...248شمارهٔ ۷۰۹: ز بستر تا به کی پهلو پی تسکین بگر ...249شمارهٔ ۷۱۰: دل آگه سر راهش ز پاس راز گرداندم 250شمارهٔ ۷۱۱: دست بر دل کی درین وحشت سرا می داش ...251شمارهٔ ۷۱۲: ز سامان سفر با خود دل رنجیده ای د ...252شمارهٔ ۷۱۳: ز حیلت سازی نفس صلاح اندیش می ترس ...253شمارهٔ ۷۱۴: زاهد از پای خم باده چه سان برخیزم 254شمارهٔ ۷۱۵: ز بس دارد غم آن گل عذار آشفته احو ...255شمارهٔ ۷۱۶: به خون خود چو گل آغشته دامن تا گر ...256شمارهٔ ۷۱۷: زمین و آسمان بیهوده می پیمود آواز ...257شمارهٔ ۷۱۸: نگاهی کن به حالم، دل به یغما داده ...258شمارهٔ ۷۱۹: عمارت برنمی تابم، ملامتخانه ی عشق ...259شمارهٔ ۷۲۰: فال فرخنده بیایید به دیدار زنیم 260شمارهٔ ۷۲۱: نشد فغان به اثر تا ره جنون نزدم 261شمارهٔ ۷۲۲: خشت خرد به روزنه قال می زنیم 262شمارهٔ ۷۲۳: ما خضر دل به چشمه پیکان فروختیم 263شمارهٔ ۷۲۴: بر آن سرم که غم تازه در کنار کشم 264شمارهٔ ۷۲۵: از شام هجر منّت دیدار می کشم 265شمارهٔ ۷۲۶: چقدر ز کلک و نامه، خبر نهان فرستم 266شمارهٔ ۷۲۷: محیط گوهری از اشک طوفان زای خود د ...267شمارهٔ ۷۲۸: شد فاش ز گلبرگ لبت راز نهانم 268شمارهٔ ۷۲۹: از وضع زخود رفتگی یار خرابم 269شمارهٔ ۷۳۰: در دهر حرامی زده شد سحر حلالم 270شمارهٔ ۷۳۱: پر و بال تذروان محبت بسته دیوانم 271شمارهٔ ۷۳۲: خرقه را در گرو ساغر لبریز کنیم 272شمارهٔ ۷۳۳: ز چشمم آستین بردار تا سیل دمان ری ...273شمارهٔ ۷۳۴: حساب از سختی آرام فرسا برنمی دارم 274شمارهٔ ۷۳۵: دل به آب خضر و عمر جاودان نسپرده ...275شمارهٔ ۷۳۶: لب عرض شکوه خامش نه ز بیم غیر دار ...276شمارهٔ ۷۳۷: نمی آید به راه شوخ طنازی که من دا ...277شمارهٔ ۷۳۸: سحر اشکم خروشان بود و آهم شیون اف ...278شمارهٔ ۷۳۹: تا دیده ام آن طرّهٔ طرّار، پریشان 279شمارهٔ ۷۴۰: محبّت برتر آمد از چه و چون 280شمارهٔ ۷۴۱: اگر خورشید را در زیر دامان می توا ...281شمارهٔ ۷۴۲: چه خوش است با خیال تو نهفته رازکر ...282شمارهٔ ۷۴۳: شمع را شعله، مسلسل ز دل آید بیرون 283شمارهٔ ۷۴۴: کار دل خام شد از سوزش بسیار چنین 284شمارهٔ ۷۴۵: ساقی مده خمارم در انتظار چندین 285شمارهٔ ۷۴۶: کوتاه ماند دست تمنّا در آستین 286شمارهٔ ۷۴۷: آیین عشق چیست؟ دلیرانه سوختن 287شمارهٔ ۷۴۸: زهد ما با می گلفام چه خواهد بودن 288شمارهٔ ۷۴۹: خودی بردار از پیش نظر حسن دلارا ب ...289شمارهٔ ۷۵۰: نیست دل را هوس دل شکنی بهتر ازین 290شمارهٔ ۷۵۱: ز فیض آبرو سبز است، نخل مدعای من 291شمارهٔ ۷۵۲: ز خط گلعذاران است سودایی دماغ من 292شمارهٔ ۷۵۳: ای درد تو یار جانی من 293شمارهٔ ۷۵۴: گلگونه ی بهار است خوناب دیده ی من 294شمارهٔ ۷۵۵: دیدی چهاکرد، غم با دل من 295شمارهٔ ۷۵۶: این لاله نیست بر سر مشت غبار من 296شمارهٔ ۷۵۷: نمودی جلوه ای شیرین شمایل در خیال ...297شمارهٔ ۷۵۸: بگشای زلف و طرهٔ سنبل به تابکن 298شمارهٔ ۷۵۹: از اشک لاله رنگ گلی در کنار کن 299شمارهٔ ۷۶۰: تا هوا ابر است ساقی، باده ای در ش ...300شمارهٔ ۷۶۱: بالین نهاده ام به سر کوی خویشتن 301شمارهٔ ۷۶۲: چشمت از ناز نبستهست در راز به من 302شمارهٔ ۷۶۳: نقاب از چهره بگشا، شور محشر را تم ...303شمارهٔ ۷۶۴: هان ای حریف میکده، می در ایاغ کن 304شمارهٔ ۷۶۵: جانا میاموز، فارغ نشستن 305شمارهٔ ۷۶۶: ز خون دیده باشد مایه دار، اشک غم ...306شمارهٔ ۷۶۷: چون شمع ما را هم زبان، گرم سخن خو ...307شمارهٔ ۷۶۸: گر چنین پر رخنه از سوز جگر خواهد ...308شمارهٔ ۷۶۹: ساقی دم صبوح است، خورشید جام گردا ...309شمارهٔ ۷۷۰: بی تو چسان به سر برد جان امیدوار ...310شمارهٔ ۷۷۱: نگاه گرم آتشپاره ای برد اختیار من 311شمارهٔ ۷۷۲: ز درویشی بقا دارد دل روشن ضمیر من 312شمارهٔ ۷۷۳: پیری به راه حرص نتابد عنان من 313شمارهٔ ۷۷۴: خارم که نیست گلشن صورت سرای من 314شمارهٔ ۷۷۵: که خواهد رسانید پیغام من 315شمارهٔ ۷۷۶: با این تنک سرمایگی، زحمت مکش زاری ...316شمارهٔ ۷۷۷: ز رخ چون آتش موسی نمودی، سینه سین ...317شمارهٔ ۷۷۸: روی کِه جلوه کرده که حیرانم این چ ...318شمارهٔ ۷۷۹: نامه ات خواندم و می بایدم افشان ک ...319شمارهٔ ۷۸۰: ای طلعت سیمین بران آیینهٔ رخسار ت ...320شمارهٔ ۷۸۱: دل در پریدن است چو شبنم ز روی تو 321شمارهٔ ۷۸۲: ای آب خضر، سایهٔ سرو روان تو 322شمارهٔ ۷۸۳: بنگر حه می کند مژه های دراز تو 323شمارهٔ ۷۸۴: به طوطی نکته آموزد لب شیرین کلام ...324شمارهٔ ۷۸۵: هدف سینه ز من، ناوک مژگان از تو 325شمارهٔ ۷۸۶: من نه حریف وعده ام طاقت انتظار کو 326شمارهٔ ۷۸۷: کام دلی به عالم ناپایدار کو 327شمارهٔ ۷۸۸: ساقی می عارفانه ات کو 328شمارهٔ ۷۸۹: جان را سپند ساز و به آتش نثار شو 329شمارهٔ ۷۹۰: دارد ستاره ریز، مرا آفتاب تو 330شمارهٔ ۷۹۱: زند بر خرمن شادیّ و غم برق جمال ت ...331شمارهٔ ۷۹۲: هله من جان جهانم، تنه ناها یاهو 332شمارهٔ ۷۹۳: کسی داند که هر بیتش به دیوان می ز ...333شمارهٔ ۷۹۴: در ملک جسم روشنی جان به نیم جو 334شمارهٔ ۷۹۵: من در میان نبودم، دل بود و یار هر ...335شمارهٔ ۷۹۶: مطلوب در لباس طلبکار آمده 336شمارهٔ ۷۹۷: تا رفته از نظر، ز تنم جان برآمده 337شمارهٔ ۷۹۸: دل، سیه مست به سودای تو از جا رفت ...338شمارهٔ ۷۹۹: تیغت از فرق مبتلا رفته 339شمارهٔ ۸۰۰: نسرین بری گلگون قبا، از جلوه جانم ...340شمارهٔ ۸۰۱: از ما نهان ز فرط ظهوری، چه فایده 341شمارهٔ ۸۰۲: روضه خلد خدایا به نکوکاران ده 342شمارهٔ ۸۰۳: عشق تو بانگ زد به زمین و زمان همه 343شمارهٔ ۸۰۴: سوی محراب شدم با می ناب آلوده 344شمارهٔ ۸۰۵: لعل لب او تا به لب جام رسیده 345شمارهٔ ۸۰۶: گل را ورقم رونق بازار شکسته 346شمارهٔ ۸۰۷: سحر آمد ندا ز میخانه 347شمارهٔ ۸۰۸: صبوحی از چمن مستانه پیراهن قبا کر ...348شمارهٔ ۸۰۹: خوش تلخ عتاب آمده ای حرف به جا چه 349شمارهٔ ۸۱۰: دوشین چو شفق بودم، خون جگر آلوده 350شمارهٔ ۸۱۱: مژگان نگر چو عربده جویان برآمده 351شمارهٔ ۸۱۲: نمی بینم کسی از آشنارویان به جا م ...352شمارهٔ ۸۱۳: گر غمزه اش به یغما، دل را ز ما گر ...353شمارهٔ ۸۱۴: دل داغ تو را به جان گرفته 354شمارهٔ ۸۱۵: در دیده نگاه تو که از جوش فتاده 355شمارهٔ ۸۱۶: رسید از عرق آن شاخ گل گلاب زده 356شمارهٔ ۸۱۷: رگ در تنم ز شورش سودا گسیخته 357شمارهٔ ۸۱۸: به جلوه های رسا سرفراز می آیی 358شمارهٔ ۸۱۹: سر چه باشد که تو در راه وفا نگذار ...359شمارهٔ ۸۲۰: ای آنکه غم هجرکشیدن نتوانی 360شمارهٔ ۸۲۱: گاهی به نگاهی دل ما شاد نکردی 361شمارهٔ ۸۲۲: ای عهد شکن، با تو اگر کار نبودی 362شمارهٔ ۸۲۳: سیمین بدنا! شمع شبستان که بودی 363شمارهٔ ۸۲۴: به قید جسم ز جان جهان چه می دانی 364شمارهٔ ۸۲۵: لوح دل را اگر از نقش دوبی ساده کن ...365شمارهٔ ۸۲۶: در پرده خط، خال به صد ناز گرفتی 366شمارهٔ ۸۲۷: تنگی از دل نرود تا تو میان نگشایی 367شمارهٔ ۸۲۸: یک نفس نیست که خون در دل شیدا نکن ...368شمارهٔ ۸۲۹: بر هر زمین که جلوه کنی آسمان کنی 369شمارهٔ ۸۳۰: تو و زهد خشک زاهد، من و عشق و می ...370شمارهٔ ۸۳۱: کشیدی تیغ و ساغر، گشتی آتش، گفتیم ...371شمارهٔ ۸۳۲: چو چشم آینه حیرانم از جمال کسی 372شمارهٔ ۸۳۳: من رند خراباتم،سر مست و خراب اولی 373شمارهٔ ۸۳۴: زان نور دیده، شد مژهٔ خون فشان ته ...374شمارهٔ ۸۳۵: که گفتت گرد سر آن طرهٔ عنبرفشان ب ...375شمارهٔ ۸۳۶: سرت گردم، نمی پرسی تو هم دیوانه ا ...376شمارهٔ ۸۳۷: خوش آنکه بزم حریفان کنون بیارایی 377شمارهٔ ۸۳۸: ای روی تو را موج عرق آینه سازی 378شمارهٔ ۸۳۹: افشاند نسیم سحری زلف نگاری 379شمارهٔ ۸۴۰: ای سوختهٔ عشق چرا کم ز سپندی 380شمارهٔ ۸۴۱: بر دیده کشم سرمه ز خاک کف پایی 381شمارهٔ ۸۴۲: ای کعبهٔ جان از تو کلیسای فرنگی 382شمارهٔ ۸۴۳: اگر از دیده ابنای زمان مستوری 383شمارهٔ ۸۴۴: کمند جذبه اش نگذاشت مجنونی به صحر ...384شمارهٔ ۸۴۵: ز کاوش مژه ى شوخ آتشین خویی 385شمارهٔ ۸۴۶: مرا دور از تو، گل در پیرهن خار اس ...386شمارهٔ ۸۴۷: دل آشفته و دیده خونبار داری 387شمارهٔ ۸۴۸: منت نکشد همّتم از دست دعایی 388شمارهٔ ۸۴۹: نگذاشت نی به هوشم، از نالهٔ رسایی 389شمارهٔ ۸۵۰: تو گر ابر نقاب از روی آتشناک بردا ...390شمارهٔ ۸۵۱: چرا ازشام زلف آن صبح تابان بر نمی ...391شمارهٔ ۸۵۲: به حسرت گفت با صیاد خون آغشته نخج ...392شمارهٔ ۸۵۳: خصم آسودگیم، ای غم جانان مددی 393شمارهٔ ۸۵۴: ز دام طره، شکنهای دلربا بنمای 394شمارهٔ ۸۵۵: تا شکن از دور روزگار نیابی 395شمارهٔ ۸۵۶: بکش خون دلم تا مستی بی دردسر یابی 396شمارهٔ ۸۵۷: خواست شاهد می پرستم، یللی 397شمارهٔ ۸۵۸: دوشینه دلم داشت به یاد تو سرودی 398شمارهٔ ۸۵۹: ز دل غافلی یار جانی نباشی 399شمارهٔ ۸۶۰: ای خستهٔ بی قرار چونی 400شمارهٔ ۸۶۱: به قید آب وگل ای جان ناتوان چونی 401شمارهٔ ۸۶۲: حین طفت حول الحی اذ مررت بالجانی 402شمارهٔ ۸۶۳: برده ست غمت، دست و دل ازکار، کجای ...403شمارهٔ ۸۶۴: در قید غمم، خاطر آزاد کجایی 404شمارهٔ ۸۶۵: خرابم از ادای شیوهٔ مستانهٔ چشمی 405شمارهٔ ۸۶۶: طبیب من، حرا از خسته جان خود نمی ...406شمارهٔ ۸۶۷: به دستم داده دستی، برده در خونم ف ...407شمارهٔ ۸۶۸: بود می خانه ها، در چشم شهلای تو ا ...408شمارهٔ ۸۶۹: ابرکفت بنازم، فیضی ببار ساقی 409شمارهٔ ۸۷۰: ابر، تر دامن و سرد است هوا ای ساق ...410شمارهٔ ۸۷۱: بساط سرو گل، افسرده شد در گلشن ای ...411شمارهٔ ۸۷۲: خموشی گزین در دبستان معنی 412شمارهٔ ۸۷۳: من صیدم و دام، زندگانی 413شمارهٔ ۸۷۴: توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظ ...414شمارهٔ ۸۷۵: با یار گفتم از غم بسیار، اندکی 415شمارهٔ ۸۷۶: دو خصم داده به هم دست و این فگار ...416شمارهٔ ۸۷۷: حیران لقایی شدم امروزکه دانی 417شمارهٔ ۸۷۸: ز عاشق شکوه ای جز مهر ورزیدن نمی ...418شمارهٔ ۸۷۹: هجر در دامن دل ریخته خار عجبی 419شمارهٔ ۸۸۰: چون خود اگر عشوه گری داشتی 420شمارهٔ ۸۸۱: به ناکامی گذشت، ای شاخ گل، دور از ...421شمارهٔ ۸۸۲: کند گردآوری زلفش، دل شوریده بسیار ...422شمارهٔ ۸۸۳: به افسونها، شنیدم بوالهوس را، شاد ...423شمارهٔ ۸۸۴: مست صهبای الستم یللی 424شمارهٔ ۸۸۵: بدا ما قد بدا فی الحبّ من بیداءِ ...425شمارهٔ ۸۸۶: نمی ماند به مصر از پیرهن، جز تهمت ...426شمارهٔ ۸۸۷: دلا، به جبهه، در دوست را نشان چه ...427شمارهٔ ۸۸۸: در دیده و دل، از دل و از دیده جدا ...428شمارهٔ ۸۸۹: فریاد که از عاشق مسکین که تو داری 429شمارهٔ ۸۹۰: ای ناله، خوشا بخت رسایی که تو دار ...430شمارهٔ ۸۹۱: بردم به لحد زان رخ افروخته، داغی 431شمارهٔ ۸۹۲: چو فرهاد ار به تیغ بیستون مردانه ...432شمارهٔ ۸۹۳: راه دل و دین را زدی ای طرفه صنم، ...433شمارهٔ ۸۹۴: خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی 434شمارهٔ ۸۹۵: می گرفتیم به جانان، سر راهی، گاهی 435شمارهٔ ۸۹۶: درد دل گفتمی، ار همنفسی داشتمی 436شمارهٔ ۸۹۷: به صورت هر چه بینی، نقش برآب است ...437شمارهٔ ۸۹۸: گر سینه شود سینا، بی تاب و توانست ...438شمارهٔ ۸۹۹: کند خون دل من، چشم تر را خانه آرا ...439شمارهٔ ۹۰۰: به جلوه، جامهٔ صبر مرا قبا کردی 440شمارهٔ ۹۰۱: نمی دانم تو بی پروا نگاه، از دل چ ...441شمارهٔ ۹۰۲: ای دل، سپند آتش سودای کیستی 442شمارهٔ ۹۰۳: ناله ام را در دلش تأثیر بودی کاشک ...443شمارهٔ ۹۰۴: چه خوش بود که به دی، طرح نوبهار ک ...444شمارهٔ ۹۰۵: خاصان تمام مستند، ساقی صلای عامی 445شمارهٔ ۹۰۶: به دلهای دماغ آشفته، سنبل می کند ...446شمارهٔ ۹۰۷: به جان سوزی، نی کلک سخن ساز مرا د ...447شمارهٔ ۹۰۸: ای از شرار عشق تو هر سینه آتشخانه ...448شمارهٔ ۹۰۹: ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ا ...449شمارهٔ ۹۱۰: آگه ز بی وفایی اغیار گشته ای 450شمارهٔ ۹۱۱: بنمای رخ چون دیده را گرم تماشاکرد ...451شمارهٔ ۹۱۲: ای شوق، در شکنجهٔ دل ها چگونه ای

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ