کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تبسم شرمگین ز آن غنچهٔ خودکام می بارد

    عرق چون موج شبنم زان رخ گلفام می بارد

    به قدر قابلیت میوه افشان است هر نخلی

    از آن سرو سهی، زیبایی اندام می بارد

    ز شهد التفاتش موج لذّت می زند کامم

    دهان تنگ او را، بوسه از پیغام می بارد

    حجاب سخت رویان کار سوهان می کند با دل

    که از همواری وضع گدا، ابرام می بارد

    اگر در چشم بینش روشنایی چون شرر داری

    ببین کز نقطهٔ آغازها انجام می بارد

    نفس پروردهٔ خون ساز، تا رنگین سخن گردی

    ثمر از نخل های تشنه، اکثر خام می بارد

    حزین از ریزش دستم، نماند دامن خشکی

    چو باران ز ابر رحمت، باده ام از جام می بارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha