به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیاتشمارهٔ ۵۳۴: ای دل، به ناله از جگر خاره خون برآر

2170عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای دل، به ناله از جگر خاره خون برآر

با می، دمار از خرد ذوفنون برآر

شیرین به کام خسرو و ناکام کوهکن

ای رشک، تیغی از کمر بیستون برآر

از نیشتر علاج رگ جان خویش کن

ز الماس، کام خاطر داغ درون برآر

در پای خم نشین و می لعل نوش کن

دست ستیزه با فلک نیلگون برآر

مپسند زیر دست فلک خویش را حزین

از آستین خرقه می لاله گون برآر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۳۳: کام طمع ز لذت دنیا نگاه دار 2شمارهٔ ۵۳۴: ای دل، به ناله از جگر خاره خون بر ...3شمارهٔ ۵۳۵: ای صبا نکته ای از لعل شکربار بیار 4شمارهٔ ۵۳۶: ای دل همه لافی سخن حوصله بگذار 5شمارهٔ ۵۳۷: بی تو در پیرهن نامیه، خار است بها ...6شمارهٔ ۵۳۸: سبز شد خط لبّ یار، بهار است بهار 7شمارهٔ ۵۳۹: هر سو به جلوه بردی، صبر و قرار دی ...8شمارهٔ ۵۴۰: من خراباتیم ای شوخ، مرا یار مگیر 9شمارهٔ ۵۴۱: می کند دل در خم زلف تو زاری بیشتر 10شمارهٔ ۵۴۲: ساقی به لبم بادهٔ پالیده فروبار 11شمارهٔ ۵۴۳: از کمال خویش نالم نی ز جور روزگار 12شمارهٔ ۵۴۴: داریم به کف زلفی، محشر به کمین ان ...13شمارهٔ ۵۴۵: مزد تردستی فرهاد رسید آخر کار 14شمارهٔ ۵۴۶: عشق آشنا شد شمع من، طبع هوا خواهش ...15شمارهٔ ۵۴۷: سحر ز بستر نسرین سبک عنان برخیز 16شمارهٔ ۵۴۸: صبح از اثر چغانه برخیز 17شمارهٔ ۵۴۹: یا از سر روزگار برخیز 18شمارهٔ ۵۵۰: حیرت زده را تاب رخ یار میاموز 19شمارهٔ ۵۵۱: ای عشق، خون دیده مرا در ایاغ ریز 20شمارهٔ ۵۵۲: با یار نیست دوری ما راکمی هنوز 21شمارهٔ ۵۵۳: ز ترکتازی آن نازنین سوار هنوز 22شمارهٔ ۵۵۴: به عجز من بنگر وز غرور یارمپرس 23شمارهٔ ۵۵۵: جز خون به بزم ما می نابی ندید کس 24شمارهٔ ۵۵۶: دلها ز جلوه خون شد و یاری ندید کس 25شمارهٔ ۵۵۷: بی مطرب و می چشم تری را چه کند کس 26شمارهٔ ۵۵۸: جلوهٔ ناز تو ای سرو روان ما را بس 27شمارهٔ ۵۵۹: شب سودازدگان زلف پریشان تو بس 28شمارهٔ ۵۶۰: ای طرّه برافشانده، خدا را ز گدا پ ...29شمارهٔ ۵۶۱: تلخ از لبت، ای خسرو خوبان به گدا ...30شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی صبوح نجات از خمار بخش 31شمارهٔ ۵۶۳: گر نشد جان و دلم از رخ زیبای تو خ ...32شمارهٔ ۵۶۴: دارم ز ریزش مژه، جیب و کنار خوش 33شمارهٔ ۵۶۵: برقع طرف نگردد، با آتشین عذارش 34شمارهٔ ۵۶۶: پشتم چو تیغ خم شد، از بار جوهر خو ...35شمارهٔ ۵۶۷: دارم ز داغ دل چمنی در کنار خویش 36شمارهٔ ۵۶۸: باید از نالهء جانکاه عصا دارد پیش 37شمارهٔ ۵۶۹: بی نشانی همه شان است به عنقا مفرو ...38شمارهٔ ۵۷۰: شادیم که شد جهان فراموش 39شمارهٔ ۵۷۱: چو شمع، انجمن افروز کفر و ایمان ب ...40شمارهٔ ۵۷۲: آمد شبی به خوابم، آن ماه پرنیان پ ...41شمارهٔ ۵۷۳: آیا همای تیر تو جوید نشان خویش 42شمارهٔ ۵۷۴: کرده ام خاک در میکده را بستر خویش 43شمارهٔ ۵۷۵: بستم کمر چو عنقا در بی نشانی خویش 44شمارهٔ ۵۷۶: یک دم به مزد دیده شب زنده دار خوی ...45شمارهٔ ۵۷۷: فکندم دل به کوثر از زلال لعل نوشی ...46شمارهٔ ۵۷۸: بود یارم غم دیرینهء خویش 47شمارهٔ ۵۷۹: قیامت شد به پا از جلوه نوخیز شمشا ...48شمارهٔ ۵۸۰: چو موج می جدا از باده نتوان کرد پ ...49شمارهٔ ۵۸۱: هرگل که پر از لخت جگر نیست کنارش 50شمارهٔ ۵۸۲: گر تیر جفایی رسد از دوست، نشان با ...51شمارهٔ ۵۸۳: سالک، ز سراغ ره مقصود خمش باش 52شمارهٔ ۵۸۴: از چشم خویش باشد، باغ و بهار دروی ...53شمارهٔ ۵۸۵: سپندآسا در آتشخانه می رقص 54شمارهٔ ۵۸۶: هجران رسیده، کی برد از روزگار، فی ...55شمارهٔ ۵۸۷: ای تاب سنبلت زده بر مشک ناب خط 56شمارهٔ ۵۸۸: عشاق را ز سیر گل و ارغوان چه حظ 57شمارهٔ ۵۸۹: نی می سرود با دل پرشور در سماع 58شمارهٔ ۵۹۰: رخ برفروختی، زدی آتش به جان شمع 59شمارهٔ ۵۹۱: ای نثار ره تیغ تو سرافشانی شمع 60شمارهٔ ۵۹۲: کرده عشق شعله خو ب بشه درجانم چو ...61شمارهٔ ۵۹۳: چون لاله شد از باغ رخت قسمت من دا ...62شمارهٔ ۵۹۴: دایم به تلخ کامی یاران خورم دریغ 63شمارهٔ ۵۹۵: زندگی در جمع سامان رفت، حیف 64شمارهٔ ۵۹۶: ای سر و سرور مغان، خیز و بیار چنگ ...65شمارهٔ ۵۹۷: همه فیض است می پرستی عشق 66شمارهٔ ۵۹۸: ای نمک حسن تو، شور نمکدان عشق 67شمارهٔ ۵۹۹: نگردد غرق طوفان کشتی بی لنگر عاشق 68شمارهٔ ۶۰۰: زلف پریشان نهد، سلسله بر پای عشق 69شمارهٔ ۶۰۱: یک مشت سفله مانده بجا از کرام خلق 70شمارهٔ ۶۰۲: چون وصل در نگنجد، هجران کجاست لای ...71شمارهٔ ۶۰۳: تا شد سر غم گرم به طوفان من از اش ...72شمارهٔ ۶۰۴: جاری چو به یاد رخ جانان شودم اشک 73شمارهٔ ۶۰۵: هندوستان غربت بادا به ما مبارک 74شمارهٔ ۶۰۶: بر سر زدیم لالهٔ داغی به جای گل 75شمارهٔ ۶۰۷: چو بر سر زند شاخ، مستانه گل 76شمارهٔ ۶۰۸: رنگین سخنی چون کند از خامهٔ ما گل 77شمارهٔ ۶۰۹: خطّ تو، لوح صفحه طراز کتاب گل 78شمارهٔ ۶۱۰: جهان ساده پر کار است از نقش و نگا ...79شمارهٔ ۶۱۱: عشق اگر یار شود از اثر زاری دل 80شمارهٔ ۶۱۲: زهی ز صبح بناگوشت آفتاب خجل 81شمارهٔ ۶۱۳: ای از رخت مشاطه را، صد چشم حیران ...82شمارهٔ ۶۱۴: شدم ز توبهٔ بی صرفه در بهار خجل 83شمارهٔ ۶۱۵: حاجت اگر بری، در دولتسراست دل 84شمارهٔ ۶۱۶: هرگه به یادش از جگر افغان برآورم 85شمارهٔ ۶۱۷: چون طوطی اگر نام به گفتار بر آرم 86شمارهٔ ۶۱۸: با یاد نرگست، چو می ناب می زدم 87شمارهٔ ۶۱۹: چون شاخ گل از باد سحر، بار فشاندم 88شمارهٔ ۶۲۰: از دیده ی دل پرده ی پندارگرفتیم 89شمارهٔ ۶۲۱: راه از همه سو بر خبر خویش گرفتیم 90شمارهٔ ۶۲۲: غافل دمی از جذبهٔ صیّاد نگردیم 91شمارهٔ ۶۲۳: عشاق تو را قافله سالار نگردیم 92شمارهٔ ۶۲۴: به یک ایمای ابرو زندهٔ جاوید گردی ...93شمارهٔ ۶۲۵: دل تنگ از ستمت رشک گلستان کردم 94شمارهٔ ۶۲۶: عشق تو ملک خسروی، داغ تو چتر شاهی ...95شمارهٔ ۶۲۷: برخیز سوی عالم بالا برون رویم 96شمارهٔ ۶۲۸: به وصل از خوی او نظاره دیدار نتوا ...97شمارهٔ ۶۲۹: به صد جان غمزه ات مفت خریدار است ...98شمارهٔ ۶۳۰: سپاه فتنه با آن چشم جلاد است می د ...99شمارهٔ ۶۳۱: نگاهش با اسیران بر سر ناز است می ...100شمارهٔ ۶۳۲: ز خود دور آن دلارا را نمی دانم نم ...101شمارهٔ ۶۳۳: غم دنیا ندارم، در پی عقبا نمی مان ...102شمارهٔ ۶۳۴: ای دوست به هر منزل، همخانه تو را ...103شمارهٔ ۶۳۵: موسی صفت به داغ ظهور تو سوختیم 104شمارهٔ ۶۳۶: پیش از ظهور جلوهٔ جانانه سوختیم 105شمارهٔ ۶۳۷: شیر و شکر ز تلخی ایّام می کشم 106شمارهٔ ۶۳۸: بود تا چند در دل حسرت آن خوش بر و ...107شمارهٔ ۶۳۹: سر تا قدم از خون جگر، غیرت باغم 108شمارهٔ ۶۴۰: ترسم که پریشان شود از ناله غبارم 109شمارهٔ ۶۴۱: معنی کناره گیرد اگر از میان روم 110شمارهٔ ۶۴۲: طعنه هرگز به دل آزاری خاری نزدم 111شمارهٔ ۶۴۳: برق آهی ز جگر در شب تاری نزدیم 112شمارهٔ ۶۴۴: به پای خم اگر یکبار طالع بار می د ...113شمارهٔ ۶۴۵: چون مهرهٔ ششدر، شده رفتار ز یادم 114شمارهٔ ۶۴۶: خراباتی نژادم دلق شیادانهای دارم 115شمارهٔ ۶۴۷: پریشان خاطرم از همنشینان عزلتی دا ...116شمارهٔ ۶۴۸: نیم صورت پرست، اینجا تماشای دگر د ...117شمارهٔ ۶۴۹: گرچه در سینه صد آتشکده آتش دارم 118شمارهٔ ۶۵۰: ز بس راز تو را پنهان ازین نامحرما ...119شمارهٔ ۶۵۱: از خاک آستانت تا دیده دور دارم 120شمارهٔ ۶۵۲: خرابی برنتابد محنت آبادی که من دا ...121شمارهٔ ۶۵۳: جز ذکر تو ساقی، دگر اوراد ندارم 122شمارهٔ ۶۵۴: من صبر ز مژگان سیه تاب ندارم 123شمارهٔ ۶۵۵: به ره سربسته مکتوبی از آن مهرآشنا ...124شمارهٔ ۶۵۶: اگر من بیستون عشق را تعمیر می کرد ...125شمارهٔ ۶۵۷: کام اگر حاصل از آن لعل می آشام کن ...126شمارهٔ ۶۵۸: برخیز راه میکده ی عشق سرکنیم 127شمارهٔ ۶۵۹: خوش آنکه خرقهٔ ناموس و ننگ پاره ک ...128شمارهٔ ۶۶۰: برخیز که دامان سحرگاه بگیریم 129شمارهٔ ۶۶۱: دل را به نهانخانهٔ دیدار فرستیم 130شمارهٔ ۶۶۲: طرفی که من ز پهلوی دلدار بسته ام 131شمارهٔ ۶۶۳: رفتیم و به آن قامت رعنا نرسیدیم 132شمارهٔ ۶۶۴: چو صنعان مشق سودا می رسانم 133شمارهٔ ۶۶۵: در هجر تو تا چند من زار بگریم 134شمارهٔ ۶۶۶: به این بی طاقتی یارب به دنبالکه م ...135شمارهٔ ۶۶۷: نخواهد از شکنج دام هرگز کرد آزادم 136شمارهٔ ۶۶۸: کی راست به میزان وجود و عدم آیم 137شمارهٔ ۶۶۹: دو جهان است درکنار خودم 138شمارهٔ ۶۷۰: بیا که با همه تن چشم انتظار توایم 139شمارهٔ ۶۷۱: ما دامن وصل یار داربم 140شمارهٔ ۶۷۲: لعل تو مسیحا شد، بیمار چرا باشم 141شمارهٔ ۶۷۳: شمع سان شام غمت، منّت فردا نکشیم 142شمارهٔ ۶۷۴: ای غاشیهٔ شوق تو بر دوش نگاهم 143شمارهٔ ۶۷۵: گلستان محبت را ز دیرین عندلیبانم 144شمارهٔ ۶۷۶: ز هند تیره دل چون شمع روشنگر برون ...145شمارهٔ ۶۷۷: به یاد جلوهٔ شوخی، سبک ز جا رفتم 146شمارهٔ ۶۷۸: در آب دیده یا در سینهٔ پرآذر اندا ...147شمارهٔ ۶۷۹: صبح آینهٔ طلعت نیکوی تو دیدیم 148شمارهٔ ۶۸۰: من آن غارتگر جان می پرستم 149شمارهٔ ۶۸۱: ما چاک به دامن زدهٔ تهمت عشقیم 150شمارهٔ ۶۸۲: از بس غبار حسرت دیدار داشتم 151شمارهٔ ۶۸۳: چقدر حوصله باید که گداز آموزم 152شمارهٔ ۶۸۴: ساقیا رخ بنما تا همه از کار شویم 153شمارهٔ ۶۸۵: در زیر لب، آه از دل ناشاد برآرم 154شمارهٔ ۶۸۶: عقل دور است از آن جهان که منم 155شمارهٔ ۶۸۷: به امّیدی که لعل جرعه نوشی می زند ...156شمارهٔ ۶۸۸: جزای دوستی از شعله رخساران غمی دا ...157شمارهٔ ۶۸۹: هست چو شبنم از خودی، ننگ حجاب بر ...158شمارهٔ ۶۹۰: در غمت ترک گفتگو کردم 159شمارهٔ ۶۹۱: ما شکوه از آن زلف پریشان چه نویسی ...160شمارهٔ ۶۹۲: به مستی مرده ام ساقی، مهل مخمور د ...161شمارهٔ ۶۹۳: ز آواز خوش آن غنچه لب، تا دور شد ...162شمارهٔ ۶۹۴: به دل سخت تو حرفی ز دل تنگ زدم 163شمارهٔ ۶۹۵: آن نرگس میگسار دیدم 164شمارهٔ ۶۹۶: اشک کبابم، از دل سوزان فروچکم 165شمارهٔ ۶۹۷: دو روزی کز قضا بایست با این کاروا ...166شمارهٔ ۶۹۸: عشق عالی مقام را نازم 167شمارهٔ ۶۹۹: جهان را رونق از شادابی گفتار می آ ...168شمارهٔ ۷۰۰: به دست آمد مرا تا زلف او، تدبیرها ...169شمارهٔ ۷۰۱: می شود دل چو گل از عیش پریشان چه ...170شمارهٔ ۷۰۲: چشم خودم چو اشک ز مژگان فروچکم 171شمارهٔ ۷۰۳: ز مستی های صهبای ازل میخانهٔ خویش ...172شمارهٔ ۷۰۴: چشم تو را ز جور، پشیمان نیافتم 173شمارهٔ ۷۰۵: ز خوی سرکش او هر قدم پا مال می گر ...174شمارهٔ ۷۰۶: من روشن روان غافل به زندان بدن رف ...175شمارهٔ ۷۰۷: می گریزم ز جهان بار چرا بردارم 176شمارهٔ ۷۰۸: چه پروا توشهٔ واماندگی چون در کمر ...177شمارهٔ ۷۰۹: ز بستر تا به کی پهلو پی تسکین بگر ...178شمارهٔ ۷۱۰: دل آگه سر راهش ز پاس راز گرداندم 179شمارهٔ ۷۱۱: دست بر دل کی درین وحشت سرا می داش ...180شمارهٔ ۷۱۲: ز سامان سفر با خود دل رنجیده ای د ...181شمارهٔ ۷۱۳: ز حیلت سازی نفس صلاح اندیش می ترس ...182شمارهٔ ۷۱۴: زاهد از پای خم باده چه سان برخیزم 183شمارهٔ ۷۱۵: ز بس دارد غم آن گل عذار آشفته احو ...184شمارهٔ ۷۱۶: به خون خود چو گل آغشته دامن تا گر ...185شمارهٔ ۷۱۷: زمین و آسمان بیهوده می پیمود آواز ...186شمارهٔ ۷۱۸: نگاهی کن به حالم، دل به یغما داده ...187شمارهٔ ۷۱۹: عمارت برنمی تابم، ملامتخانه ی عشق ...188شمارهٔ ۷۲۰: فال فرخنده بیایید به دیدار زنیم 189شمارهٔ ۷۲۱: نشد فغان به اثر تا ره جنون نزدم 190شمارهٔ ۷۲۲: خشت خرد به روزنه قال می زنیم 191شمارهٔ ۷۲۳: ما خضر دل به چشمه پیکان فروختیم 192شمارهٔ ۷۲۴: بر آن سرم که غم تازه در کنار کشم 193شمارهٔ ۷۲۵: از شام هجر منّت دیدار می کشم 194شمارهٔ ۷۲۶: چقدر ز کلک و نامه، خبر نهان فرستم 195شمارهٔ ۷۲۷: محیط گوهری از اشک طوفان زای خود د ...196شمارهٔ ۷۲۸: شد فاش ز گلبرگ لبت راز نهانم 197شمارهٔ ۷۲۹: از وضع زخود رفتگی یار خرابم 198شمارهٔ ۷۳۰: در دهر حرامی زده شد سحر حلالم 199شمارهٔ ۷۳۱: پر و بال تذروان محبت بسته دیوانم 200شمارهٔ ۷۳۲: خرقه را در گرو ساغر لبریز کنیم 201شمارهٔ ۷۳۳: ز چشمم آستین بردار تا سیل دمان ری ...202شمارهٔ ۷۳۴: حساب از سختی آرام فرسا برنمی دارم 203شمارهٔ ۷۳۵: دل به آب خضر و عمر جاودان نسپرده ...204شمارهٔ ۷۳۶: لب عرض شکوه خامش نه ز بیم غیر دار ...205شمارهٔ ۷۳۷: نمی آید به راه شوخ طنازی که من دا ...206شمارهٔ ۷۳۸: سحر اشکم خروشان بود و آهم شیون اف ...207شمارهٔ ۷۳۹: تا دیده ام آن طرّهٔ طرّار، پریشان 208شمارهٔ ۷۴۰: محبّت برتر آمد از چه و چون 209شمارهٔ ۷۴۱: اگر خورشید را در زیر دامان می توا ...210شمارهٔ ۷۴۲: چه خوش است با خیال تو نهفته رازکر ...211شمارهٔ ۷۴۳: شمع را شعله، مسلسل ز دل آید بیرون 212شمارهٔ ۷۴۴: کار دل خام شد از سوزش بسیار چنین 213شمارهٔ ۷۴۵: ساقی مده خمارم در انتظار چندین 214شمارهٔ ۷۴۶: کوتاه ماند دست تمنّا در آستین 215شمارهٔ ۷۴۷: آیین عشق چیست؟ دلیرانه سوختن 216شمارهٔ ۷۴۸: زهد ما با می گلفام چه خواهد بودن 217شمارهٔ ۷۴۹: خودی بردار از پیش نظر حسن دلارا ب ...218شمارهٔ ۷۵۰: نیست دل را هوس دل شکنی بهتر ازین 219شمارهٔ ۷۵۱: ز فیض آبرو سبز است، نخل مدعای من 220شمارهٔ ۷۵۲: ز خط گلعذاران است سودایی دماغ من 221شمارهٔ ۷۵۳: ای درد تو یار جانی من 222شمارهٔ ۷۵۴: گلگونه ی بهار است خوناب دیده ی من 223شمارهٔ ۷۵۵: دیدی چهاکرد، غم با دل من 224شمارهٔ ۷۵۶: این لاله نیست بر سر مشت غبار من 225شمارهٔ ۷۵۷: نمودی جلوه ای شیرین شمایل در خیال ...226شمارهٔ ۷۵۸: بگشای زلف و طرهٔ سنبل به تابکن 227شمارهٔ ۷۵۹: از اشک لاله رنگ گلی در کنار کن 228شمارهٔ ۷۶۰: تا هوا ابر است ساقی، باده ای در ش ...229شمارهٔ ۷۶۱: بالین نهاده ام به سر کوی خویشتن 230شمارهٔ ۷۶۲: چشمت از ناز نبستهست در راز به من 231شمارهٔ ۷۶۳: نقاب از چهره بگشا، شور محشر را تم ...232شمارهٔ ۷۶۴: هان ای حریف میکده، می در ایاغ کن 233شمارهٔ ۷۶۵: جانا میاموز، فارغ نشستن 234شمارهٔ ۷۶۶: ز خون دیده باشد مایه دار، اشک غم ...235شمارهٔ ۷۶۷: چون شمع ما را هم زبان، گرم سخن خو ...236شمارهٔ ۷۶۸: گر چنین پر رخنه از سوز جگر خواهد ...237شمارهٔ ۷۶۹: ساقی دم صبوح است، خورشید جام گردا ...238شمارهٔ ۷۷۰: بی تو چسان به سر برد جان امیدوار ...239شمارهٔ ۷۷۱: نگاه گرم آتشپاره ای برد اختیار من 240شمارهٔ ۷۷۲: ز درویشی بقا دارد دل روشن ضمیر من 241شمارهٔ ۷۷۳: پیری به راه حرص نتابد عنان من 242شمارهٔ ۷۷۴: خارم که نیست گلشن صورت سرای من 243شمارهٔ ۷۷۵: که خواهد رسانید پیغام من 244شمارهٔ ۷۷۶: با این تنک سرمایگی، زحمت مکش زاری ...245شمارهٔ ۷۷۷: ز رخ چون آتش موسی نمودی، سینه سین ...246شمارهٔ ۷۷۸: روی کِه جلوه کرده که حیرانم این چ ...247شمارهٔ ۷۷۹: نامه ات خواندم و می بایدم افشان ک ...248شمارهٔ ۷۸۰: ای طلعت سیمین بران آیینهٔ رخسار ت ...249شمارهٔ ۷۸۱: دل در پریدن است چو شبنم ز روی تو 250شمارهٔ ۷۸۲: ای آب خضر، سایهٔ سرو روان تو 251شمارهٔ ۷۸۳: بنگر حه می کند مژه های دراز تو 252شمارهٔ ۷۸۴: به طوطی نکته آموزد لب شیرین کلام ...253شمارهٔ ۷۸۵: هدف سینه ز من، ناوک مژگان از تو 254شمارهٔ ۷۸۶: من نه حریف وعده ام طاقت انتظار کو 255شمارهٔ ۷۸۷: کام دلی به عالم ناپایدار کو 256شمارهٔ ۷۸۸: ساقی می عارفانه ات کو 257شمارهٔ ۷۸۹: جان را سپند ساز و به آتش نثار شو 258شمارهٔ ۷۹۰: دارد ستاره ریز، مرا آفتاب تو 259شمارهٔ ۷۹۱: زند بر خرمن شادیّ و غم برق جمال ت ...260شمارهٔ ۷۹۲: هله من جان جهانم، تنه ناها یاهو 261شمارهٔ ۷۹۳: کسی داند که هر بیتش به دیوان می ز ...262شمارهٔ ۷۹۴: در ملک جسم روشنی جان به نیم جو 263شمارهٔ ۷۹۵: من در میان نبودم، دل بود و یار هر ...264شمارهٔ ۷۹۶: مطلوب در لباس طلبکار آمده 265شمارهٔ ۷۹۷: تا رفته از نظر، ز تنم جان برآمده 266شمارهٔ ۷۹۸: دل، سیه مست به سودای تو از جا رفت ...267شمارهٔ ۷۹۹: تیغت از فرق مبتلا رفته 268شمارهٔ ۸۰۰: نسرین بری گلگون قبا، از جلوه جانم ...269شمارهٔ ۸۰۱: از ما نهان ز فرط ظهوری، چه فایده 270شمارهٔ ۸۰۲: روضه خلد خدایا به نکوکاران ده 271شمارهٔ ۸۰۳: عشق تو بانگ زد به زمین و زمان همه 272شمارهٔ ۸۰۴: سوی محراب شدم با می ناب آلوده 273شمارهٔ ۸۰۵: لعل لب او تا به لب جام رسیده 274شمارهٔ ۸۰۶: گل را ورقم رونق بازار شکسته 275شمارهٔ ۸۰۷: سحر آمد ندا ز میخانه 276شمارهٔ ۸۰۸: صبوحی از چمن مستانه پیراهن قبا کر ...277شمارهٔ ۸۰۹: خوش تلخ عتاب آمده ای حرف به جا چه 278شمارهٔ ۸۱۰: دوشین چو شفق بودم، خون جگر آلوده 279شمارهٔ ۸۱۱: مژگان نگر چو عربده جویان برآمده 280شمارهٔ ۸۱۲: نمی بینم کسی از آشنارویان به جا م ...281شمارهٔ ۸۱۳: گر غمزه اش به یغما، دل را ز ما گر ...282شمارهٔ ۸۱۴: دل داغ تو را به جان گرفته 283شمارهٔ ۸۱۵: در دیده نگاه تو که از جوش فتاده 284شمارهٔ ۸۱۶: رسید از عرق آن شاخ گل گلاب زده 285شمارهٔ ۸۱۷: رگ در تنم ز شورش سودا گسیخته 286شمارهٔ ۸۱۸: به جلوه های رسا سرفراز می آیی 287شمارهٔ ۸۱۹: سر چه باشد که تو در راه وفا نگذار ...288شمارهٔ ۸۲۰: ای آنکه غم هجرکشیدن نتوانی 289شمارهٔ ۸۲۱: گاهی به نگاهی دل ما شاد نکردی 290شمارهٔ ۸۲۲: ای عهد شکن، با تو اگر کار نبودی 291شمارهٔ ۸۲۳: سیمین بدنا! شمع شبستان که بودی 292شمارهٔ ۸۲۴: به قید جسم ز جان جهان چه می دانی 293شمارهٔ ۸۲۵: لوح دل را اگر از نقش دوبی ساده کن ...294شمارهٔ ۸۲۶: در پرده خط، خال به صد ناز گرفتی 295شمارهٔ ۸۲۷: تنگی از دل نرود تا تو میان نگشایی 296شمارهٔ ۸۲۸: یک نفس نیست که خون در دل شیدا نکن ...297شمارهٔ ۸۲۹: بر هر زمین که جلوه کنی آسمان کنی 298شمارهٔ ۸۳۰: تو و زهد خشک زاهد، من و عشق و می ...299شمارهٔ ۸۳۱: کشیدی تیغ و ساغر، گشتی آتش، گفتیم ...300شمارهٔ ۸۳۲: چو چشم آینه حیرانم از جمال کسی 301شمارهٔ ۸۳۳: من رند خراباتم،سر مست و خراب اولی 302شمارهٔ ۸۳۴: زان نور دیده، شد مژهٔ خون فشان ته ...303شمارهٔ ۸۳۵: که گفتت گرد سر آن طرهٔ عنبرفشان ب ...304شمارهٔ ۸۳۶: سرت گردم، نمی پرسی تو هم دیوانه ا ...305شمارهٔ ۸۳۷: خوش آنکه بزم حریفان کنون بیارایی 306شمارهٔ ۸۳۸: ای روی تو را موج عرق آینه سازی 307شمارهٔ ۸۳۹: افشاند نسیم سحری زلف نگاری 308شمارهٔ ۸۴۰: ای سوختهٔ عشق چرا کم ز سپندی 309شمارهٔ ۸۴۱: بر دیده کشم سرمه ز خاک کف پایی 310شمارهٔ ۸۴۲: ای کعبهٔ جان از تو کلیسای فرنگی 311شمارهٔ ۸۴۳: اگر از دیده ابنای زمان مستوری 312شمارهٔ ۸۴۴: کمند جذبه اش نگذاشت مجنونی به صحر ...313شمارهٔ ۸۴۵: ز کاوش مژه ى شوخ آتشین خویی 314شمارهٔ ۸۴۶: مرا دور از تو، گل در پیرهن خار اس ...315شمارهٔ ۸۴۷: دل آشفته و دیده خونبار داری 316شمارهٔ ۸۴۸: منت نکشد همّتم از دست دعایی 317شمارهٔ ۸۴۹: نگذاشت نی به هوشم، از نالهٔ رسایی 318شمارهٔ ۸۵۰: تو گر ابر نقاب از روی آتشناک بردا ...319شمارهٔ ۸۵۱: چرا ازشام زلف آن صبح تابان بر نمی ...320شمارهٔ ۸۵۲: به حسرت گفت با صیاد خون آغشته نخج ...321شمارهٔ ۸۵۳: خصم آسودگیم، ای غم جانان مددی 322شمارهٔ ۸۵۴: ز دام طره، شکنهای دلربا بنمای 323شمارهٔ ۸۵۵: تا شکن از دور روزگار نیابی 324شمارهٔ ۸۵۶: بکش خون دلم تا مستی بی دردسر یابی 325شمارهٔ ۸۵۷: خواست شاهد می پرستم، یللی 326شمارهٔ ۸۵۸: دوشینه دلم داشت به یاد تو سرودی 327شمارهٔ ۸۵۹: ز دل غافلی یار جانی نباشی 328شمارهٔ ۸۶۰: ای خستهٔ بی قرار چونی 329شمارهٔ ۸۶۱: به قید آب وگل ای جان ناتوان چونی 330شمارهٔ ۸۶۲: حین طفت حول الحی اذ مررت بالجانی 331شمارهٔ ۸۶۳: برده ست غمت، دست و دل ازکار، کجای ...332شمارهٔ ۸۶۴: در قید غمم، خاطر آزاد کجایی 333شمارهٔ ۸۶۵: خرابم از ادای شیوهٔ مستانهٔ چشمی 334شمارهٔ ۸۶۶: طبیب من، حرا از خسته جان خود نمی ...335شمارهٔ ۸۶۷: به دستم داده دستی، برده در خونم ف ...336شمارهٔ ۸۶۸: بود می خانه ها، در چشم شهلای تو ا ...337شمارهٔ ۸۶۹: ابرکفت بنازم، فیضی ببار ساقی 338شمارهٔ ۸۷۰: ابر، تر دامن و سرد است هوا ای ساق ...339شمارهٔ ۸۷۱: بساط سرو گل، افسرده شد در گلشن ای ...340شمارهٔ ۸۷۲: خموشی گزین در دبستان معنی 341شمارهٔ ۸۷۳: من صیدم و دام، زندگانی 342شمارهٔ ۸۷۴: توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظ ...343شمارهٔ ۸۷۵: با یار گفتم از غم بسیار، اندکی 344شمارهٔ ۸۷۶: دو خصم داده به هم دست و این فگار ...345شمارهٔ ۸۷۷: حیران لقایی شدم امروزکه دانی 346شمارهٔ ۸۷۸: ز عاشق شکوه ای جز مهر ورزیدن نمی ...347شمارهٔ ۸۷۹: هجر در دامن دل ریخته خار عجبی 348شمارهٔ ۸۸۰: چون خود اگر عشوه گری داشتی 349شمارهٔ ۸۸۱: به ناکامی گذشت، ای شاخ گل، دور از ...350شمارهٔ ۸۸۲: کند گردآوری زلفش، دل شوریده بسیار ...351شمارهٔ ۸۸۳: به افسونها، شنیدم بوالهوس را، شاد ...352شمارهٔ ۸۸۴: مست صهبای الستم یللی 353شمارهٔ ۸۸۵: بدا ما قد بدا فی الحبّ من بیداءِ ...354شمارهٔ ۸۸۶: نمی ماند به مصر از پیرهن، جز تهمت ...355شمارهٔ ۸۸۷: دلا، به جبهه، در دوست را نشان چه ...356شمارهٔ ۸۸۸: در دیده و دل، از دل و از دیده جدا ...357شمارهٔ ۸۸۹: فریاد که از عاشق مسکین که تو داری 358شمارهٔ ۸۹۰: ای ناله، خوشا بخت رسایی که تو دار ...359شمارهٔ ۸۹۱: بردم به لحد زان رخ افروخته، داغی 360شمارهٔ ۸۹۲: چو فرهاد ار به تیغ بیستون مردانه ...361شمارهٔ ۸۹۳: راه دل و دین را زدی ای طرفه صنم، ...362شمارهٔ ۸۹۴: خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی 363شمارهٔ ۸۹۵: می گرفتیم به جانان، سر راهی، گاهی 364شمارهٔ ۸۹۶: درد دل گفتمی، ار همنفسی داشتمی 365شمارهٔ ۸۹۷: به صورت هر چه بینی، نقش برآب است ...366شمارهٔ ۸۹۸: گر سینه شود سینا، بی تاب و توانست ...367شمارهٔ ۸۹۹: کند خون دل من، چشم تر را خانه آرا ...368شمارهٔ ۹۰۰: به جلوه، جامهٔ صبر مرا قبا کردی 369شمارهٔ ۹۰۱: نمی دانم تو بی پروا نگاه، از دل چ ...370شمارهٔ ۹۰۲: ای دل، سپند آتش سودای کیستی 371شمارهٔ ۹۰۳: ناله ام را در دلش تأثیر بودی کاشک ...372شمارهٔ ۹۰۴: چه خوش بود که به دی، طرح نوبهار ک ...373شمارهٔ ۹۰۵: خاصان تمام مستند، ساقی صلای عامی 374شمارهٔ ۹۰۶: به دلهای دماغ آشفته، سنبل می کند ...375شمارهٔ ۹۰۷: به جان سوزی، نی کلک سخن ساز مرا د ...376شمارهٔ ۹۰۸: ای از شرار عشق تو هر سینه آتشخانه ...377شمارهٔ ۹۰۹: ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ا ...378شمارهٔ ۹۱۰: آگه ز بی وفایی اغیار گشته ای 379شمارهٔ ۹۱۱: بنمای رخ چون دیده را گرم تماشاکرد ...380شمارهٔ ۹۱۲: ای شوق، در شکنجهٔ دل ها چگونه ای

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ