کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مژگان سرکشت، رگ جان ها گرفته است

    بنگر که دست فتنه چه بالا گرفته است

    گاهی کشم سری به گریبان خویشتن

    از بس دلم ز تنگی دنیا گرفته است

    آشوب محشریست، دلش نام کردهام

    این قطره ای که شورش دریا گرفته است

    نامی ست بی نشان که به آن فخر می کنند

    این هستیی که شهرت عنقا گرفته است

    تنگ است اگر به غمکدهٔ شهر جا، حزین

    از دست ما، که دامن صحرا گرفته است؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha