کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلها ز جلوه خون شد و یاری ندید کس

    عالم به گرد رفت و سواری ندید کس

    سرگشتگان چو موج بسی دست و پا زدند

    زین بحر بیکرانه، کناری ندید کس

    رخسار نانموده، دل از عشق سوختی

    آتش زدی به شهر و شراری ندید کس

    سرو و سمن ز ساغر شوق تو سرخوشند

    در دور نرگس تو خماری ندیدکس

    افسرده بود بس که بساط چمن حزین

    ایام گل گذشت و بهاری ندید کس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha