به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
تا شد سر غم گرم به طوفان من از اشک
شد حلقهٔ گرداب، گریبان من از اشک
تا رفته گرامی گهر من ز کنارم
چون دامن دریا شده دامان من از اشک
از بس که فرو ریخت ز مژگان من انجم
شد صبح قیامت، شب هجران من از اشک
گفتم مگر از گریه برم کینه ز یادش
ننشست غبار دل جانان من از اشک
آتش چو علم زد، دگر از آب چه خیزد؟
ساکن نشود سینهٔ سوزان من از اشک
خونابهٔ چشمم دهد از درد گواهی
رسوای جهان شد، غم پنهان من از اشک
ویرانه حزین ، در قدم سیل چه سان است؟
افتاده چنان، کلبهٔ ویران من از اشک
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.