کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عهد پیرانه سری، عشق جوان افتاده ست

    جوش ایّام بهارم، به خزان افتاده ست

    در فضایی که زند موج طلب، حیرت ما

    کعبه، سرگشته تر از ریگ روان افتاده ست

    عشق می گویم و چون شمع، لبم می سوزد

    راز پنهان من امشب، به زبان افتادهست

    از سر کوی تو نَبوَد رَهِ بیرون شدنم

    بس که بر روی هم اینجا، دل و جان افتاده ست

    به ادایی دو جهان دین و دل آرد به کمند

    پیچ و تابی که در آن موی میان افتاده ست

    نگه شوخ تو، در خار و خس هستی ما

    گرمتر از نفس سوختگان افتادهست

    مد احسان رسا، قامت یار است حزین

    همه جا سایهٔ آن سرو روان افتاده ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha