کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    محرومی وصال تو دل را نوید بود

    صبح امید آینه، چشم سفید بود

    در دیده می تپید چو بسمل به خون دل

    کز تیغ دوری تو نگاهم شهید بود

    شب داشتیم بزم خوشی با خیال تو

    هوشم خراب بادهٔ گفت و شنید بود

    بر ما گذشت و بگذرد امّا ز حق مرنج

    کز شیوهٔ وفای تو دوری بعید بود

    ساقی بیا که پیری و مخموریم بلاست

    دل از تو شیر مست شراب امید بود

    می داد می، به کشتی افلاک جبرئیل

    جایی که پیر میکد هٔ ما مرید بود

    یا رب که آب میکده از ما دریغ داشت؟

    مفتی درین معامله گویا یزید بود

    یعقوب اگر ز یوسف خود داشت آگهی

    پیراهنش ز پردهٔ چشم سفید بود

    دلها شکفته می شود از گفتگوی عشق

    درهای بسته را نفس ما کلید بود

    اشکم که داشت آینهٔ خسروی حزین

    امّیدوار یک نظر اهل دید بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha