به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیاتشمارهٔ ۷۲۷: محیط گوهری از اشک طوفان زای خود دارم

2070عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

محیط گوهری از اشک طوفان زای خود دارم

رگ نیسانی از مژگان خون پالای خود دارم

غبار سینه ام بر شور محشر دامن افشاند

دل دیوانه ای در دامن صحرای خود دارم

بیار ای دیده، لعلی باده اشکی اگر داری

درین گلگشت مهتابی که از سیمای خود دارم

مرا آوارهٔ درها نکرد از گوشهٔ عزلت

چه، منّتها که بر سر در جهان از پای خود دارم

حزین از هر دو عالم فکر دل، بیگانه ام دارد

سر شوریده ای در دامن صحرای خود دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۲۶: چقدر ز کلک و نامه، خبر نهان فرستم 2شمارهٔ ۷۲۷: محیط گوهری از اشک طوفان زای خود د ...3شمارهٔ ۷۲۸: شد فاش ز گلبرگ لبت راز نهانم 4شمارهٔ ۷۲۹: از وضع زخود رفتگی یار خرابم 5شمارهٔ ۷۳۰: در دهر حرامی زده شد سحر حلالم 6شمارهٔ ۷۳۱: پر و بال تذروان محبت بسته دیوانم 7شمارهٔ ۷۳۲: خرقه را در گرو ساغر لبریز کنیم 8شمارهٔ ۷۳۳: ز چشمم آستین بردار تا سیل دمان ری ...9شمارهٔ ۷۳۴: حساب از سختی آرام فرسا برنمی دارم 10شمارهٔ ۷۳۵: دل به آب خضر و عمر جاودان نسپرده ...11شمارهٔ ۷۳۶: لب عرض شکوه خامش نه ز بیم غیر دار ...12شمارهٔ ۷۳۷: نمی آید به راه شوخ طنازی که من دا ...13شمارهٔ ۷۳۸: سحر اشکم خروشان بود و آهم شیون اف ...14شمارهٔ ۷۳۹: تا دیده ام آن طرّهٔ طرّار، پریشان 15شمارهٔ ۷۴۰: محبّت برتر آمد از چه و چون 16شمارهٔ ۷۴۱: اگر خورشید را در زیر دامان می توا ...17شمارهٔ ۷۴۲: چه خوش است با خیال تو نهفته رازکر ...18شمارهٔ ۷۴۳: شمع را شعله، مسلسل ز دل آید بیرون 19شمارهٔ ۷۴۴: کار دل خام شد از سوزش بسیار چنین 20شمارهٔ ۷۴۵: ساقی مده خمارم در انتظار چندین 21شمارهٔ ۷۴۶: کوتاه ماند دست تمنّا در آستین 22شمارهٔ ۷۴۷: آیین عشق چیست؟ دلیرانه سوختن 23شمارهٔ ۷۴۸: زهد ما با می گلفام چه خواهد بودن 24شمارهٔ ۷۴۹: خودی بردار از پیش نظر حسن دلارا ب ...25شمارهٔ ۷۵۰: نیست دل را هوس دل شکنی بهتر ازین 26شمارهٔ ۷۵۱: ز فیض آبرو سبز است، نخل مدعای من 27شمارهٔ ۷۵۲: ز خط گلعذاران است سودایی دماغ من 28شمارهٔ ۷۵۳: ای درد تو یار جانی من 29شمارهٔ ۷۵۴: گلگونه ی بهار است خوناب دیده ی من 30شمارهٔ ۷۵۵: دیدی چهاکرد، غم با دل من 31شمارهٔ ۷۵۶: این لاله نیست بر سر مشت غبار من 32شمارهٔ ۷۵۷: نمودی جلوه ای شیرین شمایل در خیال ...33شمارهٔ ۷۵۸: بگشای زلف و طرهٔ سنبل به تابکن 34شمارهٔ ۷۵۹: از اشک لاله رنگ گلی در کنار کن 35شمارهٔ ۷۶۰: تا هوا ابر است ساقی، باده ای در ش ...36شمارهٔ ۷۶۱: بالین نهاده ام به سر کوی خویشتن 37شمارهٔ ۷۶۲: چشمت از ناز نبستهست در راز به من 38شمارهٔ ۷۶۳: نقاب از چهره بگشا، شور محشر را تم ...39شمارهٔ ۷۶۴: هان ای حریف میکده، می در ایاغ کن 40شمارهٔ ۷۶۵: جانا میاموز، فارغ نشستن 41شمارهٔ ۷۶۶: ز خون دیده باشد مایه دار، اشک غم ...42شمارهٔ ۷۶۷: چون شمع ما را هم زبان، گرم سخن خو ...43شمارهٔ ۷۶۸: گر چنین پر رخنه از سوز جگر خواهد ...44شمارهٔ ۷۶۹: ساقی دم صبوح است، خورشید جام گردا ...45شمارهٔ ۷۷۰: بی تو چسان به سر برد جان امیدوار ...46شمارهٔ ۷۷۱: نگاه گرم آتشپاره ای برد اختیار من 47شمارهٔ ۷۷۲: ز درویشی بقا دارد دل روشن ضمیر من 48شمارهٔ ۷۷۳: پیری به راه حرص نتابد عنان من 49شمارهٔ ۷۷۴: خارم که نیست گلشن صورت سرای من 50شمارهٔ ۷۷۵: که خواهد رسانید پیغام من 51شمارهٔ ۷۷۶: با این تنک سرمایگی، زحمت مکش زاری ...52شمارهٔ ۷۷۷: ز رخ چون آتش موسی نمودی، سینه سین ...53شمارهٔ ۷۷۸: روی کِه جلوه کرده که حیرانم این چ ...54شمارهٔ ۷۷۹: نامه ات خواندم و می بایدم افشان ک ...55شمارهٔ ۷۸۰: ای طلعت سیمین بران آیینهٔ رخسار ت ...56شمارهٔ ۷۸۱: دل در پریدن است چو شبنم ز روی تو 57شمارهٔ ۷۸۲: ای آب خضر، سایهٔ سرو روان تو 58شمارهٔ ۷۸۳: بنگر حه می کند مژه های دراز تو 59شمارهٔ ۷۸۴: به طوطی نکته آموزد لب شیرین کلام ...60شمارهٔ ۷۸۵: هدف سینه ز من، ناوک مژگان از تو 61شمارهٔ ۷۸۶: من نه حریف وعده ام طاقت انتظار کو 62شمارهٔ ۷۸۷: کام دلی به عالم ناپایدار کو 63شمارهٔ ۷۸۸: ساقی می عارفانه ات کو 64شمارهٔ ۷۸۹: جان را سپند ساز و به آتش نثار شو 65شمارهٔ ۷۹۰: دارد ستاره ریز، مرا آفتاب تو 66شمارهٔ ۷۹۱: زند بر خرمن شادیّ و غم برق جمال ت ...67شمارهٔ ۷۹۲: هله من جان جهانم، تنه ناها یاهو 68شمارهٔ ۷۹۳: کسی داند که هر بیتش به دیوان می ز ...69شمارهٔ ۷۹۴: در ملک جسم روشنی جان به نیم جو 70شمارهٔ ۷۹۵: من در میان نبودم، دل بود و یار هر ...71شمارهٔ ۷۹۶: مطلوب در لباس طلبکار آمده 72شمارهٔ ۷۹۷: تا رفته از نظر، ز تنم جان برآمده 73شمارهٔ ۷۹۸: دل، سیه مست به سودای تو از جا رفت ...74شمارهٔ ۷۹۹: تیغت از فرق مبتلا رفته 75شمارهٔ ۸۰۰: نسرین بری گلگون قبا، از جلوه جانم ...76شمارهٔ ۸۰۱: از ما نهان ز فرط ظهوری، چه فایده 77شمارهٔ ۸۰۲: روضه خلد خدایا به نکوکاران ده 78شمارهٔ ۸۰۳: عشق تو بانگ زد به زمین و زمان همه 79شمارهٔ ۸۰۴: سوی محراب شدم با می ناب آلوده 80شمارهٔ ۸۰۵: لعل لب او تا به لب جام رسیده 81شمارهٔ ۸۰۶: گل را ورقم رونق بازار شکسته 82شمارهٔ ۸۰۷: سحر آمد ندا ز میخانه 83شمارهٔ ۸۰۸: صبوحی از چمن مستانه پیراهن قبا کر ...84شمارهٔ ۸۰۹: خوش تلخ عتاب آمده ای حرف به جا چه 85شمارهٔ ۸۱۰: دوشین چو شفق بودم، خون جگر آلوده 86شمارهٔ ۸۱۱: مژگان نگر چو عربده جویان برآمده 87شمارهٔ ۸۱۲: نمی بینم کسی از آشنارویان به جا م ...88شمارهٔ ۸۱۳: گر غمزه اش به یغما، دل را ز ما گر ...89شمارهٔ ۸۱۴: دل داغ تو را به جان گرفته 90شمارهٔ ۸۱۵: در دیده نگاه تو که از جوش فتاده 91شمارهٔ ۸۱۶: رسید از عرق آن شاخ گل گلاب زده 92شمارهٔ ۸۱۷: رگ در تنم ز شورش سودا گسیخته 93شمارهٔ ۸۱۸: به جلوه های رسا سرفراز می آیی 94شمارهٔ ۸۱۹: سر چه باشد که تو در راه وفا نگذار ...95شمارهٔ ۸۲۰: ای آنکه غم هجرکشیدن نتوانی 96شمارهٔ ۸۲۱: گاهی به نگاهی دل ما شاد نکردی 97شمارهٔ ۸۲۲: ای عهد شکن، با تو اگر کار نبودی 98شمارهٔ ۸۲۳: سیمین بدنا! شمع شبستان که بودی 99شمارهٔ ۸۲۴: به قید جسم ز جان جهان چه می دانی 100شمارهٔ ۸۲۵: لوح دل را اگر از نقش دوبی ساده کن ...101شمارهٔ ۸۲۶: در پرده خط، خال به صد ناز گرفتی 102شمارهٔ ۸۲۷: تنگی از دل نرود تا تو میان نگشایی 103شمارهٔ ۸۲۸: یک نفس نیست که خون در دل شیدا نکن ...104شمارهٔ ۸۲۹: بر هر زمین که جلوه کنی آسمان کنی 105شمارهٔ ۸۳۰: تو و زهد خشک زاهد، من و عشق و می ...106شمارهٔ ۸۳۱: کشیدی تیغ و ساغر، گشتی آتش، گفتیم ...107شمارهٔ ۸۳۲: چو چشم آینه حیرانم از جمال کسی 108شمارهٔ ۸۳۳: من رند خراباتم،سر مست و خراب اولی 109شمارهٔ ۸۳۴: زان نور دیده، شد مژهٔ خون فشان ته ...110شمارهٔ ۸۳۵: که گفتت گرد سر آن طرهٔ عنبرفشان ب ...111شمارهٔ ۸۳۶: سرت گردم، نمی پرسی تو هم دیوانه ا ...112شمارهٔ ۸۳۷: خوش آنکه بزم حریفان کنون بیارایی 113شمارهٔ ۸۳۸: ای روی تو را موج عرق آینه سازی 114شمارهٔ ۸۳۹: افشاند نسیم سحری زلف نگاری 115شمارهٔ ۸۴۰: ای سوختهٔ عشق چرا کم ز سپندی 116شمارهٔ ۸۴۱: بر دیده کشم سرمه ز خاک کف پایی 117شمارهٔ ۸۴۲: ای کعبهٔ جان از تو کلیسای فرنگی 118شمارهٔ ۸۴۳: اگر از دیده ابنای زمان مستوری 119شمارهٔ ۸۴۴: کمند جذبه اش نگذاشت مجنونی به صحر ...120شمارهٔ ۸۴۵: ز کاوش مژه ى شوخ آتشین خویی 121شمارهٔ ۸۴۶: مرا دور از تو، گل در پیرهن خار اس ...122شمارهٔ ۸۴۷: دل آشفته و دیده خونبار داری 123شمارهٔ ۸۴۸: منت نکشد همّتم از دست دعایی 124شمارهٔ ۸۴۹: نگذاشت نی به هوشم، از نالهٔ رسایی 125شمارهٔ ۸۵۰: تو گر ابر نقاب از روی آتشناک بردا ...126شمارهٔ ۸۵۱: چرا ازشام زلف آن صبح تابان بر نمی ...127شمارهٔ ۸۵۲: به حسرت گفت با صیاد خون آغشته نخج ...128شمارهٔ ۸۵۳: خصم آسودگیم، ای غم جانان مددی 129شمارهٔ ۸۵۴: ز دام طره، شکنهای دلربا بنمای 130شمارهٔ ۸۵۵: تا شکن از دور روزگار نیابی 131شمارهٔ ۸۵۶: بکش خون دلم تا مستی بی دردسر یابی 132شمارهٔ ۸۵۷: خواست شاهد می پرستم، یللی 133شمارهٔ ۸۵۸: دوشینه دلم داشت به یاد تو سرودی 134شمارهٔ ۸۵۹: ز دل غافلی یار جانی نباشی 135شمارهٔ ۸۶۰: ای خستهٔ بی قرار چونی 136شمارهٔ ۸۶۱: به قید آب وگل ای جان ناتوان چونی 137شمارهٔ ۸۶۲: حین طفت حول الحی اذ مررت بالجانی 138شمارهٔ ۸۶۳: برده ست غمت، دست و دل ازکار، کجای ...139شمارهٔ ۸۶۴: در قید غمم، خاطر آزاد کجایی 140شمارهٔ ۸۶۵: خرابم از ادای شیوهٔ مستانهٔ چشمی 141شمارهٔ ۸۶۶: طبیب من، حرا از خسته جان خود نمی ...142شمارهٔ ۸۶۷: به دستم داده دستی، برده در خونم ف ...143شمارهٔ ۸۶۸: بود می خانه ها، در چشم شهلای تو ا ...144شمارهٔ ۸۶۹: ابرکفت بنازم، فیضی ببار ساقی 145شمارهٔ ۸۷۰: ابر، تر دامن و سرد است هوا ای ساق ...146شمارهٔ ۸۷۱: بساط سرو گل، افسرده شد در گلشن ای ...147شمارهٔ ۸۷۲: خموشی گزین در دبستان معنی 148شمارهٔ ۸۷۳: من صیدم و دام، زندگانی 149شمارهٔ ۸۷۴: توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظ ...150شمارهٔ ۸۷۵: با یار گفتم از غم بسیار، اندکی 151شمارهٔ ۸۷۶: دو خصم داده به هم دست و این فگار ...152شمارهٔ ۸۷۷: حیران لقایی شدم امروزکه دانی 153شمارهٔ ۸۷۸: ز عاشق شکوه ای جز مهر ورزیدن نمی ...154شمارهٔ ۸۷۹: هجر در دامن دل ریخته خار عجبی 155شمارهٔ ۸۸۰: چون خود اگر عشوه گری داشتی 156شمارهٔ ۸۸۱: به ناکامی گذشت، ای شاخ گل، دور از ...157شمارهٔ ۸۸۲: کند گردآوری زلفش، دل شوریده بسیار ...158شمارهٔ ۸۸۳: به افسونها، شنیدم بوالهوس را، شاد ...159شمارهٔ ۸۸۴: مست صهبای الستم یللی 160شمارهٔ ۸۸۵: بدا ما قد بدا فی الحبّ من بیداءِ ...161شمارهٔ ۸۸۶: نمی ماند به مصر از پیرهن، جز تهمت ...162شمارهٔ ۸۸۷: دلا، به جبهه، در دوست را نشان چه ...163شمارهٔ ۸۸۸: در دیده و دل، از دل و از دیده جدا ...164شمارهٔ ۸۸۹: فریاد که از عاشق مسکین که تو داری 165شمارهٔ ۸۹۰: ای ناله، خوشا بخت رسایی که تو دار ...166شمارهٔ ۸۹۱: بردم به لحد زان رخ افروخته، داغی 167شمارهٔ ۸۹۲: چو فرهاد ار به تیغ بیستون مردانه ...168شمارهٔ ۸۹۳: راه دل و دین را زدی ای طرفه صنم، ...169شمارهٔ ۸۹۴: خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی 170شمارهٔ ۸۹۵: می گرفتیم به جانان، سر راهی، گاهی 171شمارهٔ ۸۹۶: درد دل گفتمی، ار همنفسی داشتمی 172شمارهٔ ۸۹۷: به صورت هر چه بینی، نقش برآب است ...173شمارهٔ ۸۹۸: گر سینه شود سینا، بی تاب و توانست ...174شمارهٔ ۸۹۹: کند خون دل من، چشم تر را خانه آرا ...175شمارهٔ ۹۰۰: به جلوه، جامهٔ صبر مرا قبا کردی 176شمارهٔ ۹۰۱: نمی دانم تو بی پروا نگاه، از دل چ ...177شمارهٔ ۹۰۲: ای دل، سپند آتش سودای کیستی 178شمارهٔ ۹۰۳: ناله ام را در دلش تأثیر بودی کاشک ...179شمارهٔ ۹۰۴: چه خوش بود که به دی، طرح نوبهار ک ...180شمارهٔ ۹۰۵: خاصان تمام مستند، ساقی صلای عامی 181شمارهٔ ۹۰۶: به دلهای دماغ آشفته، سنبل می کند ...182شمارهٔ ۹۰۷: به جان سوزی، نی کلک سخن ساز مرا د ...183شمارهٔ ۹۰۸: ای از شرار عشق تو هر سینه آتشخانه ...184شمارهٔ ۹۰۹: ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ا ...185شمارهٔ ۹۱۰: آگه ز بی وفایی اغیار گشته ای 186شمارهٔ ۹۱۱: بنمای رخ چون دیده را گرم تماشاکرد ...187شمارهٔ ۹۱۲: ای شوق، در شکنجهٔ دل ها چگونه ای

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ